یادداشت عصماء
1404/1/3
به نام آنکه جان را فکرت آموخت وینیفرد گالافر، نویسنده مطالب علمی زمانی متوجه ارتباط بین توجّه، خوشبختی و شادی شد که فهمید به سرطان پیشرفته مبتلاست. این بیماری همان طور که برای همه انسانها وحشتناک و غیرمنتظره است او را غافلگیر و وحشت زده کرد. گالافر در سال ۲۰۰۹ در کتابی که با عنوان "مجذوب" نوشت به آن دوران اشاره میکند و میگوید وقتی پس از اینکه تشخیص دادند سرطان دارد از بیمارستان برمی گشت و این حسّ درونی در او شکل گرفت که این بیماری میخواهد ذهن مرا به هم بریزد و کاری کند که فقط روی آن تمرکز کنم؛ اما من تمرکزم را روی زندگیام خواهم گذاشت و میخواهم زندگی آرامی داشته باشم. به طور قطع درمان این بیماری خسته کننده است و بیمار را وحشت زده میکند؛ امّا گالافر توانست برای زندگی اش انگیزه داشته باشد و این ترس را از بین ببرد. در واقع او بخشی از مغزش را که با اندیشیدن درباره نگارش داستانهای واقعی کار آزموده شده بود به تفکُّر روی چیزهای خوب در زندگی مانند دیدن فیلم، پیاده روی و همنشینی با دیگران و... اختصاص داد و سعی کرد در این دوران، زندگی را برای خودش لذّت بخش کند به جای اینکه در منجلاب ترس و حسرت دست و پا بزند؛ اینگونه بود که این روش جواب داد و... پ ن: این یادداشت نوشتهی من نیست و کاملاً کپی شده از کانال تلگرامی "خراسان آنلاین" هست. احساس کردم نیاز داریم تا وقتی که هنوز خیلی دیر نشده به این نگرش برسیم حتّی در این بازه زمانی که حال دل همه مون یه جورایی زیاد خوب نیست.
(0/1000)
عصماء
1404/1/3
1