یادداشت
1403/1/11
3.6
5
حرص و طمع انسان از گوشت شروع شد و با توقف مصرف آن نیز به پایان میرسد. هدایت بینظیر بار دیگر دست به قلم برده و این بار جستار یا مقالهای نوشته در باب گیاهخواری. هدایت در آغاز، حکایت احشام پرورشی انسان را - چون شخصیت مفلوک بوف کور - با روایت خود شرح میدهد، سرگذشت دردناک این حیوانات را برای انسان، این قاتل بیرحم به تصویر میکشد، که چگونه کره (بچه) حیوان را از او دور میکند و مقابلش سر میبرد. شاید بتوان گفت بخش علمی این کتاب باب طبع افراد غیر گیاهخوار نیست چون کسی امر میکند نباید گوشت بخورند و در ادامه شروع به نطق دلایل خود میکند، اما از منظر یک خواننده ادبیات این کتاب میتواند، باری دیگر قطرهای از دنیای هدایت را به علاقهمندان قلم او برساند. در این کتاب بیش از همیشه با حقیقت صادق هدایت بدون حجاب داستان همراه میشویم و خشم او را نسبت به دنیا و آدمیان میبینیم، که به گمان نویسنده این حجم از تنفر مکتوب نویسنده تنها به دلیل اهمیت ارزش زندگی حیوانات نیست و بیزاری نویسنده از دنیا و آدمیان شدت کوبندگی این سطور را دوچندان کرده است. در محتوای علمی مقاله، اطلاعات مفید و قابل توجهی از تحقیقات و کارآزماییهای انجام شده در این زمینه نقل میشود که میتواند دانش (و شاید علاقه) خواننده را نسبت به گیاهخواری افرایش دهد. صحت و درستی برخی مطالب مشروح در کتاب بعد از گذشت زمان از درجه اعتبار ساقط شده و بسیاری همچنان پا برجا هستند. تشکر و قدردانی لایق چنین نویسندهایست که به جمع آوری این مطالب اهتمام ورزید و فرهنگسازی نسبت به آمور نو ظهور را در عصری که چنین مسائلی فاقد اهمیت بودند فراموش نکرد. «اگر انسان گاهی بعضی از حیوانات را میپروراند یا دوست دارد برای احترام به زندگانی و حس اخلاقی نمیباشد بلکه تنها از روی خود خواهی و منفعتی است که از آنان میبرد تا اینکه وقت خوردن آنها برسد، و در حقیقت فریبندگی دورویی و تمسخر به انسانیت است.» سپهر ناصری - میر
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.