یادداشت ریحانه نعمتی

مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران
        📄 #یادداشت 
📘 #مار_و_پله
🖋️ #فائقه_میرصمدی
🎧 #فاطمه_سلیمانی

دولت اسلامی عراق و شام یا همان داعش چه ظلمها که در حق اسلام و مسلمانان و مردم جهان نکرده است. جرمهایی که زبان از گفتنش قاصر و چشمها از دیدنش شرمگین می‌شود و گریه امانش نمی‌دهد... 
البته اینکه داعش چگونه طرفدار جمع میکرده خود داستانی شگفت است که شمه ای از آن را در این کتاب میخوانیم. 
کتاب مار و پله از زبان کسی است که ادمین کانالهای داعشی بوده است. مدینه زنی از تبار افغانستان است که زندگی سخت با همسر معتاد و بی مسئولیتیش و عدم حمایت خانواده اش از طرفی و زرق و برق زندگی جهادی زیر چتر اسلام و شریعت از طرف دیگر باعث می‌شود به افغانستان فرار کند. 
کسی که سنی مذهب است و تبلیغات دائم داعش از بدرفتاری شیعیان باعث ناراضی تر شدنش می‌شود. او به همراه پسر عمه اش حسن و دو فرزندش به افغانستان می‌گریزد ولی کمتر از یک ماه زندگی در قلب داعش به او می‌فهماند که اشتباه بزرگی مرتکب شده است و پس از شش ماه فرار کرده و دوباره به ایران باز می‌گردد؛ سپس توسط نیروهای اطلاعاتی ایران دستیگر می‌شود و این کتاب حاصل اعترافات اوست. 
کتابی که در خلال آن متوجه می‌شویم داعش چگونه نیرو جذب می‌کند. برخوردش با زنان و بچه ها چگونه است. آیا به دین و شریعتی که تعریف می‌کند عمل هم می‌کند؟ 
کتاب نثر روانی دارد و از زبان مدینه روایت می‌شود. قسمتهایی از کتاب برایم سوال بود و دوست داشتم کتاب از زبان مامور اطلاعاتی گفته می‌شد. 
کتاب‌های امنیتی شاید به دلایل امنیتی همیشه نقاط تاریکی دارند که خواننده در مورد آن‌ها کاملا اقناع نمی‌شود شاید هم کتاب‌های که من خوانده ام این طور بوده است. 
شخصیت مدینه برایم خوب معرفی نشد دروغهایش به مامور امنیتی باعث شد نتوانم راست و دروغش را خوب تشخیص بدهم و همراهش شوم. گرچه کتاب حرفهای زیادی در دلش داشت و موضوعش نیز جذاب بود. 
پایان داستان برایم قابل پیش‌بینی نبود و از تصمیم مدینه شگفت زده شدم گر چه دوست داشتم انتهای داستان را نیز میفهمیدم. 
اگر به داستانهای امنیتی علاقمندید یا سوالاتی در مورد نحوه حکومت داعش دارید کتاب را به شما توصیه می‌کنم. 


اردیبهشت ١۴٠٣

@BargiAzDanesh 🌱🌾
.
      
6

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.