یادداشت مجید اسطیری

                نمونهء بسیار عالی برای رمان اکسپرسیونیستی. ترس و وحشتی که از این نظام پیچیده و بیرحم حاکم بر شهر و بر قصر وجود داره توی سطر سطر اثر پیداست. همه ش حرف قصر هست اما شخصیت اصلی حتی یک بار هم موفق نمیشه پا به قصر بذاره. خیلی به لحاظ ساختاری سرگیجه آور هستش چون ممکنه شما هم مثل من در اواسط رمان مدام جای خودتون رو گم کنید. تنها دلبستگی شخصیت اصلی به همون معشوقه س و دیگه به هیچ چیز این شهر دلبستگی نداره. شروع اثر عین همون جمله سارتر هست که انسان به ساحت این هستی پرتاب شده. ورود غیرمنتظره یک فرد به جایی که دوست داشتنی نیست و کسی جایی برای او در نظر نگرفته. اگزیستانسیالیستی به لحاظ محتوا، اکسپرسیونیستی به لحاظ فرم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.