یادداشت motahare ghaderi
1401/10/14
یادمه وقتی کتابش منتشر شد مثل یه عاشق شیفته رفتم خریدمش... و عینهو خل و چل ها توقع داشتم راز نوشیدنی های جادویی رو داشته باشه. یا مثلا دستخط پاره شده ی تالکین رو پیدا کرده باشه و بگه مثلا لِمباس رو چجوری می پزن که یه لقمه ازش آدمو میتونه تا چن روز قوی نگه داره... گفتنش شرم آوره اما یه تصوری تو ذهنم بود که مثلا اگه نوشیدنی هایی که دستورشو داده رو درست کنی و هم بزنیشون صدای جیرینگ جیرینگ زنگوله های گوزنای کهکشانی رو میده و نور آبی و سرد هزار کهکشان دور از دسترس رو از خودش بیرون میده... خب پرواضحه که اینجوری نبود، ولی این دلِ صاب مرده ی ما یه جایی بین لورین و موریا گیر کرده، یا حتی توی اون اِمین مویل مخوف، و هرچی که نشانی از اون سرزمین ها رو با خودش داشته باشه و ما رو یاد اون دنیا بندازه عزیزه و دل نشین. می فرماد: مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام...یه همچین حسی داشتم موقع خوندن کتاب...
(0/1000)
صَعوِه
1402/6/20
0