یادداشت مصطفا جواهری
1402/4/24
آقای ادوارد براون، ۱۴۰سال پیش، پا میشود و از بریتانیا راهی ایران میشود. از شمال شرق ایران وارد سرحدات ایران میشود و در ادامه، تبریز، زنجان، سلطانیه، قزوین، حدود دو ماهی تهران، شهرری، کاشان، اصفهان، شیراز، یزد و در نهایت به کرمان میرود و به علت بیماریای که برای چشمش به وجود میآید رو به مصرف تریاک میآورد و معتاد میشود و در آخر برمیگردد ولایت خودش :) کتاب از سه جهت برای من ارزشمند بود. اول: خواندنِ ایرانِ اواخرِ قاجار از نگاه یک اروپایی. دوم: تطبیق گذشته و حالِ شهرهایی که به همهشان سفر کردهام (معالاسف بهجز شیراز) که همیشه یکی از سرگرمیهای منِ معماریخوانده بوده است و خواهد بود. سوم: با اینکه براون در طول کتاب، بارها و بارها تاکید میکند که نمایندهٔ دولت بریتانیا نیست، اما من چنین فکر نمیکنم. چرا؟ به علت پررنگ و مهم بودن فرقههای ضاله در ایران خصوصا بابیها. نمیتوانم بپذیرم که یک انگلیسی، صرفا بر اساس علایق شخصی و با بودجهٔ شخصی راهی ایران شود و یک سال هم ایران بماند و تا این حد هم علاقمند به بابیها و بهاییها و ازلیها و... باشد. اما در کل، اگر علاقمند به تاریخ هستید و یا در شهرهایی که در بالا ذکرشان رفت زندگی میکنید، مطالعهٔ این سفرنامه را پیشنهاد میکنم. دید نسبتا جامعی به شما میدهد مخصوصا از قشر متوسط و ضعیف ایرانِ قاجاری. صوتیاش را نیز در طاقچه پیدا خواهید کرد.
18
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.