یادداشت رعنا حشمتی

                با اینکه ترجمه ی نسبتا خوبی داشت، ولی بنظرم اصلا قابل ترجمه نیستن این شعرها.. وخوشحالم که متن انگلیسی شان هم بود که از خواندنشان لذت ببرم :)
نقاشی های قشنگش.. قوه ی تخیل بامزه ش که انگار از بند اون چارچوب های ذهنی رهامون می کرد...
از این واااقعا خوشم اومد :))
" پام گفت: هی، بریم برقصیم.
زبونم گفت: بیا بریم یه لقمه بزنیم.
مغزم گفت: بیا یه کتاب خوب بخونیم.
چشمم گفت: بیا یه چرتی بزنیم.
زانوم گفت: بیا یک کم راه بریم.
پشتم گفت: بیا سوار کاری کنیم.
نشیمنم گفت: خوب، من هم همین جا می شینم تا شما ها تصمیم تون رو بگیرید."
همچنین "داستان لک لک" رو هم خیلی دوست داشتم :)
--
متعلق به زمانی است که نرگس، نرگس اینا بود، من رعنا اینا، لیلی لیلی اینا.... :) :دلتنگ
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.