یادداشت رسول ابوطالبی

                کتاب خیلی خوب و خواندنی که هر جمله اش را باید های لایت کرد و مدتها روی آن فکر کرد.
این کتاب را من به پیشنهاد آقای سروش صحت خواندم و بسیار لذت بردم.
بخشهایی از کتاب :
فقط مرگ است که می تواند به زندگی معنا بدهد. چیزی که تا ابدالآباد وجود داشته باشد، معنا هم ندارد. به علاوه اگر پایانی وجود نداشته باشد، کلیتی هم وجود ندارد و وقتی کلیتی وجود نداشته باشد، هویتی هم وجود ندارد. اگر نابودنشدنی بودیم، نمی توانستیم در مقام فرد انسانی موجودیت داشته باشیم. با این تفاصیل مرگ برایمان اتفاق نیست. بخش لاینفکی از زندگی است. اگر قرار است وجود داشته باشیم، مرگ هم باید باشد. پس مرگ نه تنها بدبیاری نیست -فاجعه ای نیست که از بیرون بر ما تحمیل شود و ما را نابود کند- بلکه پیش شرط زندگی معنادار است. بنابراین نمی توانیم، هم توقع داشته باشیم زندگیمان معنایی داشته باشد، هم از مرگ متأسف باشیم. چون تأسف از مرگ یعنی تأسف از موجودیت فردی.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.