یادداشت کتاب ماه ادبیات
1400/9/10
0.0
1
نمایشنامهی تهران 1500، بیانگر حادثهای است میتواند 125 سال دیگر واقع شود. این نمایشنامه محیط وحشتناکی را ترسیم میکند که انسانها در انزوای تاریک و بی یار و یاور خود زندگی میکنند. یکی از شخصیتهای اصلی این نمایشنامه که همهی ترسها و بیمها از او ریشه میگیرد، بکتاش است. مردی تنها که پسرش را از دست میدهد و همسرش به او خیانت میورزد و او در انزوای خود فرومیرود و فضایی تاریک و ظلمانی را ایجاد میکند که در آن فضا از ایمان میبرد و به دنیای متعارف و بیخدا گام میگذارد، دنیایی که در آن نه اعتقادی وجود دارد نه ایمانی و نه آرمانی. اما حضور عروشای هفت ساله نمادی از نور امید در دل او بیدار و در اطراف میپاشد و این عروشا است که حقایق را برای او مکشوف میسازد و از او میخواهد که از «تارهای ناامیدی که به دور خود تنیده بیرون آمده و این پوستهی یأس و دلمردگی را از خود بزداید؛ و سرانجام بکتاش به دنیای روشنیها پای میگذارد. کتاب ماه ادبیات، سال یکم، شمارهی یکم.
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.