یادداشت فاطمه رهبری

                #یادداشت_کتاب
#باروت_خیس
#زهرا_اسعد_بلنددوست

یادم نیست که چطور اولین بار کتاب چایت را من شیرین می کنم به دستم رسید و وقتی شروع کردم دیگر از دستم نیفتاد.چند روزی حالم منقلب بود و مدهوش داستان و مزه مزه کردن آن.انقدر دوستش داشتم که ان سال عید نوروز ۶_۷تایی از ان را خریدم و به اقوام و دوستان هدیه دادم و با اب و تاب تعریفش کردم تا انها هم بچشند انچه من چشیدم.
بلافاصله جلد دوم یعنی مثل بیروت بود را شروع کردم و آن هم از دستم نیفتاد. 
امسال فهمیدم جلد سومی هم هست با تاخیر خریدم و با تاخیر خواندم.شاید نه به اندازه جلد اول ولی کاملا شیرین و جداب و تفکر برانگیز و این احتمالا به حال روحی خوانتده حین خوانش هم بر می گردد.جای جای داستان تلنگری عجیب داشت:"نعمت یک زندگی معمولی" که شخصیت داستان در ابعاد مختلف از آن محروم بود.
فکر کردم چقدر من معمولی هستم و چقدر ابعاد این نعمت برایم مبهم است و لذا شکرش ادا نمی شود."یک زندگی معمولی در امنیت با همه‌ی سختی ها و تلخ و شیرین هایش" . و بیشتر به این فکر کردم که خودم و آدمهای اطراف چه دغدغه هایی دارند و آدم هایی مثل حاج قاسم چه افق های نگاهی.
نویسنده داستان  اسرائیل و لبنان و ایران را بسیار تنگاتنگ بهم تنیده است و در جای جای آن مخاطب را غافلگیر می کند و با ابعاد مختلف یک زندگی جاسوسی آشنا می کند. کاملا مشخص است که برای ابعاد متفاوت زندگی شخصیتی چند وجهی با ملیت های متفاوت پزوهشی انجام داده شده حتی روی خوانندگان و سبک های مختلف غذا که از جزئیات یک زندگی است.

کتاب به نسبت دو جلد قبلی عاشقانه ای کم رنگ تر دارد و از این منظر حتی برای بچه های متوسطه هم می تواند بلااشکال باشد.
نکته یا تیزی خاصی داستان ندارد و برای علاقمندان ژانر امنیتی_پلیسی می تواند کتاب مناسبی و جذابی باشد.
#مخاطب_بالای_۱۵سال
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.