یادداشت سایه عباسی

پانصد صندلی خالی: روزنوشت های زنی در محاصره سه ساله الفوعه
        #پانصد_صندلی_خالی

کدام آب به غیر از اشک میتواند آتش گر گرفته در دل را بمیراند،اما نه،حتی از اشک هم کاری ساخته نیست.داغی اشک بیشتر شرر می اندازد به این خاکستر غم.چرا من نمیدانستم چه میگذرد بر مردم فوعه و کفریا.کاری از دستم برنمی آمد؟دعا که میتوانستم بکنم برایشان.
آه از دل مادران در همه لحظه های گرسنگی و تشنگی کودکانشان.آه از دل مادران در زمان بیماری دلبندشان در محاصره.آه از دل مادران بر سر پیکر بی جان جگرگوشه هایشان.آه آه آه....و آه از شرم و ناتوانی پدرها...

چه میگویم من؟چه میدانم اصلا؟صوتی سه ساعته شنیده ام و اینجور بی‌تاب شده ام،فقط از شنیدن یک صد هزارم آنچه بر سر مردم محاصره شده در فوعه و کفریا آمده بود.چه کشیدند آنها که زیستند این تلخی ها را.ای امان از ظلم و ظالم.ای امان از شیطان صفتی آدمیان هرزه.ای امان از جنگ و مرگ و ویرانی.ای امان از جهل آنانکه سینه چاک دلسوزی دشمنند.چه میدانند از تلخی زهر مزه روزهای وادادگی...

این کتاب را بخوانید.گوشش دهید.به همه آشنایانتان معرفی کنید.با غم هایش اشک بریزید و با دردهایش استخوان هایتان بسوزد.کاش همه عبرت بگیریم.بدانیم این است سرانجام دل سپردن به آواز دهل دشمن.این است نهایت آزادی ای که دشمن برای ما آرزویش را دارد و تازه این خوب ماجراست.برای ما هزار بار بدتر میخواهند،هزاااار بار.کاش بدانیم جز اتحاد و علم و عمل نجاتمان نمیدهد.کاش دست از تفرقه برداریم.کاش کاش کاش دشمن را بشناسیم.

تا حزن نامه این مادر سوری را نشنوی نمیدانی چه میگویم.مادر که باشی با هر جمله اش کل وجودت اشک میشود و سرریز میکند از چشمانت و باز حس میکنی باید بیشتر ذوب شوی.مادر که باشی با شنیدنش قلبت سنگین میشود و مجبور میشوی حتی در هوای اسفند به بالکن بروی تا بتوانی نفس بکشی.هوا کم می آوری حتی از شنیدن دردی که دیگری زندگی اش کرده.نه اینکه حتی خودت را بتوانی در آن بلا تصور کنی،نه،نمیتوانی،طاقتش را نداری،با یک خدا نکند و دور باشد و تکان دادن سر به دو طرف تصور خودت و خانواده ات در آن شرایط را از خودت دوووور میکنی،حتی تصورش را هم...

من این کتاب را شنیدم.متن و خوانش کتاب به قدری خوب بود که به همه توصیه میکنم گوشش دهند.میدانم الان شاید حال و روز دل خیلی هایمان خوب نباشد اما به این کتاب گوش دهید.ببینید چه بر سر شیعیان هم دوره مان آورده اند.اگر آگاه نباشیم چه بر سرمان می آورند.کاش آنها که در راس کارند هم بشنوند.کاش بدانند سرنوشت ملت امانتیست در دستشان.کاش خیانت جای خدمت را نگیرد که اگر بگیرد بعد از آن است که جلاد جای شهید در بوق و کرنا ستایش میشود.حرف بسیار است و هنوز صورت من از اشک خیس.خواستم همین الان که کتاب تمام شد و دلم غم دلهای مردم محنت کشیده فوعه و کفریا را چشیده است آن را به شما هم معرفی کنم.


#پانصد_صندلی_خالی
#فوعه_کفریا
#لیلی_علام_الدین_اسود
#ای_داد_از_بیداد
#کتاب_صوتی

🌸سایه🌸
@sayeh_sayeh
      

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.