یادداشت یاسمن مجیدی

        خوانش کتاب اتاق شگفتی‌ها، ظهر امروز تمام شد.
کتاب هرچه جلوتر می‌رفت، انرژی و پویایی آن نیز فرونی می‌گرفت.
در فصل‌های پایانیِ چشم‌هایم تر شد.
چند دقیقه‌ای از خواندن کتاب نگذشته بود که تصمیم گرفتم صفحه نویسنده اتاق شگفتی‌ها را پیدا کنم. او فرانسوی زبان بود و من با انگلیسی دست و پا شکسته‌ام فهماندم که این کتاب را از کتابخانه امانت گرفتم و از اینکه ایشان چنین کتابی نوشته است از او سپاسگزارم. کتابی پر از امید به زندگی. یک دقیقه نگذشت که نویسنده کتاب هم در پاسخ، پیام تشکری برایم فرستاد.
زندگی کوتاه است و من دارم تلاش خودم را می‌کنم تا قدر لحظه‌های خوب و کوتاه زندگی‌ام را بدانم.
به قول تلمای اتاق شگفتی‌ها:
《در حال حاضر، چقدر خوشبختم که فردا داستان دیگری در پیش رو است، که هر روزی موهبت تازه و مخصوص به خود را خواهد داشت، که برای یکایک ما بخت‌های بسیاری خواهد بود، مسیری جدید با امکان ساختن دوباره خود و پدید آوردن قدرت و صلابتی فزون‌تر...》
بله‌. و من چه خوشبختم که آموختم به موازات زندگی واقعی و این‌جهانیِ خود، در دنیای رمان‌ها و داستان‌ها زیست کنم.
      
18

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.