یاسمن مجیدی

یاسمن مجیدی

@ysmnmajidi

22 دنبال شده

19 دنبال کننده

            روزنامه‌نگار
خیال‌پرداز
          
ysmnmajidi
پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

        به دنبال دکتر جکیل و آقای هاید به کتابخانه رفته بودم، اما نمی‌دانستم قرار است به جای آن دو، دست در دستِ مومو به خانه برگردم. گاهی فکر می‌کنم این کتابخانه است که تصمیم می‌گیرد هر بار سراغ چه کتابی روم.
مومو دختر ده-دوازده ساله‌ای‌ست که پدر و مادر ندارد. او از پرورشگاه فرار کرده است و می‌خواهد تنهای تنها زندگی کند. البته دوستان بسیار خوبی پیدا می‌کند. مردمانی فقیر اما سخاوتمند. دیری نمی‌گذرد که سر و کله مردان خاکستری‌پوش در شهر پیدا می‌شود. آن‌ها که همه را از تلف‌شدنِ وقت می‌ترسانند و با ورودشان به شهر، لذت زندگی‌کردن را نیز از آنان می‌گیرند. همه اسیرِ کار کردن‌های پیوسته و بی‌وقفه می‌شوند، به امید آنکه وقت‌شان را برای روز و روزگاری دیگر ذخیره کنند. کار، کار و کار.
اینجاست که استاد زمان تصمیم می‌گیرد با مومو ملاقات کند و او را به درک درستی از عظمت و شکوه زمان برساند و با کمک او، شهر را از شر مردان خاکستری‌پوش نجات دهد.
مومو داستانی‌ست نه فقط برای نوجوانان، بلکه برای تک تک ما. یا شاید بهتر باشد که بگوییم مومو داستانی است برای خودِ خودِ ما.
در سال ۱۹۸۶ هم بر اساس این رمان، فیلمی ساخته شده که تماشای آن خالی از لطف نیست.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3

        آن روز، به قصد گرفتن کتابی به کتابخانه رفته بودم اما کتابی که می‌خواستم آنجا نبود. گفتم دستِ خالی برنگردم. میان قفسه‌ها گشتم و چشمم به شبح اپرا افتاد. خلاصه‌‌ی آن را خواندم و برایم جالب آمد. به خانه که بازگشتم به محض خواندن مقدمه‌اش، کتاب را بستم و تصمیم گرفتم تا آخر هفته به کتابخانه برش گردانم، چون با آن ارتباط نگرفته بودم. سه روز بعد، در اینستاگرام برشی از سریال شهرزاد را دیدم که شهرزاد به قباد می‌گفت: شبیه شبح اپرا شده‌ای! با خودم گفتم بهتر نیست به این کتاب فرصت دیگری دهم؟ پس چند صفحه دیگر هم خواندم و داستان، چنان مرا به خواندنِ خود واداشت که به ندرت آن را بر زمین گذاشتم. شخصیت اریک یا همان شبح اپرا مرا گرفته بود، همان مرد نابغه اما جنایت‌کار، با آن صدای سحرآمیز زمینی و آسمانی، که به قول راوی شاید اگر چهره‌ای عادی داشت شریف‌ترینِ مردم می‌شد. همان مرد سیه‌پوشی که به گفته‌ی خود برای خوب بودن فقط به محبت _محبت  کریسیتن_ نیاز داشت و پس از دریافت ترحم‌برانگیزترین مهر از جانب او، ثابت کرد که می‌توانست انسانِ دیگری باشد.
این کتاب را بسیار دوست داشتم و پسندیدم.
      

38

        خوانش کتاب اتاق شگفتی‌ها، ظهر امروز تمام شد.
کتاب هرچه جلوتر می‌رفت، انرژی و پویایی آن نیز فرونی می‌گرفت.
در فصل‌های پایانیِ چشم‌هایم تر شد.
چند دقیقه‌ای از خواندن کتاب نگذشته بود که تصمیم گرفتم صفحه نویسنده اتاق شگفتی‌ها را پیدا کنم. او فرانسوی زبان بود و من با انگلیسی دست و پا شکسته‌ام فهماندم که این کتاب را از کتابخانه امانت گرفتم و از اینکه ایشان چنین کتابی نوشته است از او سپاسگزارم. کتابی پر از امید به زندگی. یک دقیقه نگذشت که نویسنده کتاب هم در پاسخ، پیام تشکری برایم فرستاد.
زندگی کوتاه است و من دارم تلاش خودم را می‌کنم تا قدر لحظه‌های خوب و کوتاه زندگی‌ام را بدانم.
به قول تلمای اتاق شگفتی‌ها:
《در حال حاضر، چقدر خوشبختم که فردا داستان دیگری در پیش رو است، که هر روزی موهبت تازه و مخصوص به خود را خواهد داشت، که برای یکایک ما بخت‌های بسیاری خواهد بود، مسیری جدید با امکان ساختن دوباره خود و پدید آوردن قدرت و صلابتی فزون‌تر...》
بله‌. و من چه خوشبختم که آموختم به موازات زندگی واقعی و این‌جهانیِ خود، در دنیای رمان‌ها و داستان‌ها زیست کنم.
      

4

        اگر روزی تصمیم گرفتید این کتاب را به کسی هدیه دهید، خواهش می‌کنم هنگام پیشکشیِ آن بی‌سلیقگی نکنید. همه چیز را متناسب با محتوای کتاب تنظیم کنید. مثلاً کارت پستالی انتخاب کنید با یک تصویرگری از درخت پرتقال. کتاب را با کاغذ کادو یا پارچه کادویی نارنجی رنگی که با تماشا کردنش عطر پرتقال به مشامتان  برسد بسته‌بندی کنید. حتی شاید ایده بدی نباشد اگر همراه کتاب یک پاکت کوچک پرتقال به دوستتان هدیه دهید!
می‌توانید کارهای جالب‌تری هم بکنید. مثلاً سونات مهتاب بتهوون یا ترانه فراموش‌نشدنی ناتالی کول که در کتاب از آن‌ها نام برده شده برایش بفرستید و به او بگویید: با خواندن این کتاب به صفحه‌ای می‌رسی که نام این قطعه در آن آمده. خواندن دختر پرتقال را با شنیدن این قطعات همراه کن.
یا اگر به نجوم و اخترشناسی علاقه‌مند است تصویری از تلسکوپ هابل را در صفحه مربوطه لای کتاب قرار دهید.
خلاصه اینکه حواستان باشد، این کتاب یک کتاب معمولی نیست. همین‌طوری هدیه‌اش ندهید.
      

42

باشگاه‌ها

نَقْلِ رِوایَت

174 عضو

بوطیقای ارسطو: ترجمه ی متن همراه با کنکاشی در تئوری بوطیقا

دورۀ فعال

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

0

14

23

20

37