یادداشت نرگس
1403/2/19
شروع کتاب واقعا عالی بود. به عنوان یک کتاب راهنمای نویسندگی با شروعش شمارو وارد یک داستان جذاب میکنه و به سمت و سوی خودش میکشونه(≖ᴗ≖). کتاب خوب و جالبی بود. برای کسانی که علاقمند به نویسندگی هستند یا اوایل شروع کارشون هست نکات خیلی خوبی داره. به طور کلی سعی میکنه از لحاظ روانی شمارو آمادهی نوشتن کنه. از جنبههای خوبش اینه که: ❖در پایان هربخش یه تیترهایی داشت تحت عنوان «استراحت بدن». تو این قسمتها با تمرینایی شبیه یوگا سعی میکرد که ارتباط بین ذهن و بدن رو بیشتر کنه و مارو با بدنمون آشتی بده! این تمرینات فکرو آزاد میکنه و باعث میشه بر بدن خودمون تمرکز بیشتری داشته باشیم. من که چیزی ننوشتم ولی وقتی این تمریناشو انجام میدادم لذت میبردم. دو سه بارم خوابیدم وسطاش😂🤦🏻♀️ ❖در اخر هر فصل هم تمرین داره تحت عنوان: «سنگ محک». با توجه به موضوعات همون فصل یه سری تمرین میده. ❖مهمترین نکنه به نظر من این بود که نیاز نیست همشو باهم و پشتسرهم بخونین. میتونین با توجه به سرفصلها یا نیازتون و بدون ترتیب شروع کنین. چون یکی از مشکلاتی که با خوندنش داشتم این بود که هرچقدر جلوتر رفت حالت تکراری به خودش گرفت. بعضی قسمتها حالت شعاری داشت، توضیحات زیاد و خستهکننده میشد و حس میکردم بیشتر منتقلکنندهی تجربهی خود نویسندهاس. اما اگر طبق گفتهی خود نویسنده هرقسمتی رو که نیاز داشتین بخونین، وقت بذارین و تمریناتش رو انجام بدین، فکر نمیکنم این مشکلات براتون پیش بیاد. چون تأکید کردم که هرقسمتی که حس میکنین نیاز دارین بخونین و نیازی نیست که یهویی از اول تا اخرشو سریع بخونین، فهرست کلی کتاب به این صورته و توی سه بخش نوشته شده: ✔︎بخش اول: تمرکز ذهن ۱.ریسک ۲. اعتبار ۳.فروتنی ۴.کنجکاوی ۵.همحسی ۶.پذیرش ۷.ارتباط ✔︎بخش دوم: فرایند عمیق نوشتن آگاهی از خود _ فرایند در برابر محصول _ تن به عنوان منبع _ اجداد به عنوان منبع _ زمین به عنوان منبع _ دنیاهای درون و بیرون _ مبارزه با سایه _ مشاهده _ آگاهی و تصویرپردازی با تمرکز _ شخصیتپردازی، پرسش عمیق _ دیدگاه، من «من» نیستم _ تغییر _ رنج _ پشتکار ✔︎بخش سوم: پذیرفتن اینکه چه و کجا هستید ناپایداری _ تحول _ تسلیم _ انسجام _ تنهایی _ سکون
(0/1000)
نظرات
1403/2/22
سوالم اینه ینی همه ی نویسنده قبل از چاپ کتاب اینا رو خوندن و همه ی این موارد رو رعایت میکنن؟
3
2
1403/2/22
سلام. بیشتر نویسنده ها (داستانی) تاکید میکنند بر زیاد خوندن و زیاد نوشتن. اما لزوما تمرین ها همه قاب بندی شده نیستند. مثلا طرفداران جریان سیال ذهن میگن فقط شروع کن به نوشتن، بعدا فکر کن. یا حتی تمرین هایی مثل نوشتن با چشم بسته. میگن یک روزی یکی رسید به میکلآنژ دید چند ساعته زل زده به تکه سنگ بزرگی. آخر ازش پرسید چیکار میکنی؟ اونم گفت دارم فکر میکنم ازین چی دربیارم. طرف گفت ما فکر میکردیم شما هنرمندها بهتون الهام میشه و یکباره کارو در میارید. میکلانز هم جواب داد آخه همینجور الکی که نمیشه ۱۰ تن سنگ مرمر رو بی حساب بتراشم خرابش کنم!😄 امر خلاقه همیشه وادی سهل ممتنع بوده
1
نرگس
1403/2/22
2