یادداشت محمدرضا ایمانی
1402/12/10
جلال با کسی تعارف ندارد. در چاله و چاهی که برای دیگران میکند، خودش را هم پرت میکند. در این کتاب هم اگر سوزنی به گلستان و وثوقی و ... زده، جوالدوزی هم به خود زده. مثلا اگر گلستان را به جیره خواری شرکت نفت متهم میکند، بلافاصله میگوید که خودش هم مبلغی از پول گلستان را بلند کرده. اگر جایی برای کسی مرام گذاشته را گفته و اگر زیرآب کسی را زده هم گفته. برای من صراحت جلال است که دوست داشتنیاش میکند. بخش دوم کتاب هم شرح احوال مختصری از اوست. شاید نکته جالب و کمتر پرداختهاش برادر بزرگ اوست. مرحوم محمد تقی آل احمد نماینده آقای بروجردی بود در میان شیعیان نخاوله مدینه که ظاهرا برای بقعه سازی ائمه بقیع هم تلاشهایی کرد ولی به روایتی بر نتافتنش و زهر خورش کردند که شهید شد و دو سه متری ائمه بقیع مدفون.
(0/1000)
محمدرضا ایمانی
1402/12/10
2