یادداشت

همرزمان حسین(ع)
        این کتاب هم بالاخره بعد چندماه (از شهریور تا آذر ۰۳) تموم شد.
این طولانی شدن نه به خاطر سنگینی مطالب بود و نه به خاطر دورهم‌خوانی.  اتفاقا متن روون و جذابی داشت و سخنران چیره‌دستش مطالبی مهم و کلیدی در فهم حرکت و نهضت شیعه رو به ساده‌ترین زبان گفته بوده.
اما دلیل طولانی‌شدنش این بود که یه جاهایی خیلی غصه می‌خوردم. غصه دنیایی که بعد رحلت پیامبر می‌شد داشته باشیم و اهالی سقیفه خرابش کردن. غصه همه مظلومیت‌های امام علی و خاندانش تا همین حالا، غصه انحراف‌هایی که تو شیعه پیش اومده بوده و اینکه به راه برگردوندنش چه سخته. 

همه اینا باعث می‌شد هر از گاهی کتاب رو برای مدتی کنار بذارم تا از اون باتلاق غم فاصله بگیرم. همیشه نمیشه نگاه حماسی و مقاومتی به ماجرا داشت. درست مثل وضعیتی که یک سال و نیمه تو غزه می بینیم. هر چقدر از رشادت و بزرگی و تحمل بالای اون آدم‌ها بگیم چیزی از درد کشنده و تصاویر جگرخراشی که می‌بینیم کم نمی‌کنه.

اعتراف می‌کنم بعد خوندن کتاب "دو امام مجاهد" و "همرزمان حسین" خیلی از تفکرات و تصورات اشتباه و رسوب کرده در ذهنم درباره ائمه تغییر کرد. جواب خیلی از سوال‌های قدیمیم رو گرفتم و ذهنیتی متفاوت پیدا کردم. به نظرم خوبه این کتاب رو یه جای دم دست کتابخونه بذاریم و هر از گاهی یه تورقی بکنیم. مطالب مهمش رو ماژیک بکشیم یا حاشیه نویسی کنیم تا تو تورق‌های بعدی دوباره بهشون توجه کنیم.
شیعه‌ای که می‌خواد درست شیعه‌گری کنه این نکات سبک زندگی مبارزاتی-مقاومتی رو باید یاد بگیره.

دوستی اینجا بهم گفت وقتی خوندی بگو آیا با "دو امام مجاهد" فرقی داره یا خوندن یکی از این دو کتاب کافیه. الان باید بگم هر دو رو باید خوند. اگرچه بعضی بخش‌های این کتاب تکرار مطالب اون یکی است اما خلاصه و محدوده.

حالا یکی که همه اینا رو خونده بگه آیا انسان ۲۵۰ ساله رو هم باید حتما خوند یا رئوس مطالبش با این دو کتاب یکیه؟
      
145

21

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.