یادداشت زهرا جنّتی

ضربه کاری!
        حکایت زیبایی بود.موضوع حکایت در مورد توحید و خداشناسی، که در قالب داستان میشه به بچه‌ها اموزش داد...
خلیفه با خودش گفت چگونه باور کنم که بهلول دیوانه است؟ یک کلوخ به سر استاد کوبیده و با این کارش سه غلط بزرگ از او گرفته!
....
استاد از شدت خجالت سرخ شده بود. نگاهی به بهلول کرد و گفت:«دیگر چه شکایتی می‌توانم از او داشته باشم؟ او صدها مرد عاقل را حریف است...»
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.