یادداشت زهرا جنّتی
1403/9/18
5.0
2
حکایت زیبایی بود.موضوع حکایت در مورد توحید و خداشناسی، که در قالب داستان میشه به بچهها اموزش داد... خلیفه با خودش گفت چگونه باور کنم که بهلول دیوانه است؟ یک کلوخ به سر استاد کوبیده و با این کارش سه غلط بزرگ از او گرفته! .... استاد از شدت خجالت سرخ شده بود. نگاهی به بهلول کرد و گفت:«دیگر چه شکایتی میتوانم از او داشته باشم؟ او صدها مرد عاقل را حریف است...»
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.