یادداشت علی مصباحی
1403/6/10
کتاب مباحثی دارد که در تضاد با صریح آیات محکم خداوند است و البته در تضاد به حکم صریح عقل! در فصل هفتم کتاب با عنوان: مبارزه با هر وضع نامطلوبی فقط قدرت آن را علیه شما بیشتر میکند؛ مباحثی ارائه داده است که نتیجهاش این است که اساساً مشکل وجود نفرت در درون انسان است و به هیچ وجه نباید تحت هیچ شرایطی از هیچ کس نفرت داشت! (ص89 خط 11 تا 15) کمی جلوتر گفته است که خدا عشق مطلق است و هیچ نفرتی ندارد (ص94، خط14) حال آنکه آیات متعدد در قرآن داریم که رکن ایمان را بغض و دشمنی با دشمنان خدا و رسول معرفی کرده و صریح روایات معتبر داریم کسی که برای خدا خشم نمیگیرد و غضب نمیکند اساساً ایمان ندارد! و همچنین در صریح آیات و روایات سخن از خشم خداوند و غضب الهی وجود دارد و خداوند عشق مطلق نیست، نسبت به برخی مخلوقات حسب عملکردهای از روی اختیار و آگاهیشان غضب متوجهشان میکند! همچنین حاصل مباحث این فصل این است که هر گونه نهی از منکر و تلاش برای مبارزه مستقیم با امور منفی (نظیر جنگ و ظلم و...) فقط به تقویت آنها در عالم کمک میکند! عملاً ظلمپذیری و استکبارپذیری نتیجه این طرز تفکر است که باز صراحتاً با محکم آیات قرآن و عقل سلیم در تعارض است! (ص95 خطوط 4تا10) علاوه بر این در فصل 9 با عنوان سراسر زمین بهشت است؛ بیان میدارد که: (ص125 خط8): متوجه خواهید شد کسی وجود ندارد که بخواهید از او انتقاد کنید، یا نفرت داشته باشید و کسی وجود ندارد که او را بیازاراید، زیرا دقیقا متوجه خواهید شد که ما با یکدیگر نسبت داریم. بیان میدارد که زمین بهشت است اگر درست نگاه کنیم و نگاه درست به انسان باید نگاه آری از هرگونه نفرت و قضاوت و انتقاد باشد تا دنیا بهشت باشد که بطلان این مطلب واضح و تعارضش با مبانی عقل و معارف وحیانی در قرآن کریم و روایات مشخص و مبرهن است. اینها نمونههایی بود که نشان میدهد نظام فکریای که کتاب به مخاطب ارائه میکند تا چه اندازه غلط و ظاهرفریب و در عمل در تعارض با معارف قرآن کریم و عقل سلیم است. لذا این اثر مطلقا مضر است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.