یادداشت کتاب خوب

عمامه خونین
        کتاب «عمامۀ خونین» مجموعۀ دست‌نوشته‌ها و خاطراتی خواندنی از روحانی شهید «حسین میرزایی»   از شهدای روحانی شهر گرگان است. او اولین بار در سن پانزده سالگی به جبهه اعزام شد و به عنوان تخریبچی در آزاد سازی خرمشهر حضور داشت. پس از آن وارد حوزه علمیه شد و در شهرهای گرگان و قم تحصیل کرد. حسین به عنوان نیروی واحد اطلاعات عملیات لشکر 25 کربلا، بارها به جبهه اعزام شد تا اینکه در  سال 1366 در عملیات «نصر 4» بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، به دیدار معبود شتافت. از این روحانی شهید یادداشت‌هایی قابل تأمل به جا مانده که قسمتی از آن مربوط به عملیات رمضان در اواخر تیر 1361 است که در ادامه قسمتی از آن را می‌خوانیم: صبح که شد همه منتظر خبر از خط بودند، که یک مرتبه آمدند و گفتند: «بچه‌های تخریب آماده باشید خیلی سریع...» به میدان مین رسیدیم، آه آه از این ایثارها و شجاعت‌ها. گروه مأمور معبر، موفق نشده بودند و چند نفری داوطلب روی مین رفتند تا معبر باز شد. برادری تعریف می‌کرد بچه‌ها در میدان در حالی که به شدت زخمی‌شده بودند و دست و پایشان قطع شده بود، می‌گفتند: «بچه‌ها برید جلو. غصه‌ی ما را نخورید. برید جلو!»
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.