یادداشت مظفری
1401/9/25
بسمالله الرحمن الرحیم ۲۵ ساله بودم که حج رفتم. خیلی دیر بود. ۱۶ سال از وقتی که در زمره آدمیان حساب شده بودم، گذشتهبود. از وقتی که حضرت حق، مرا لایق بندگی دانسته بود... از اولین و اقیموا الصلاتی که مخاطبش شدم، از جشن عبادت و بندگی ام... اما خیلی زود بود، برای منی که هنوز نمیدانستم کجای خلقتم. معنای بندگی نمیدانستم. درکی از معنا نداشتم. نمازهایم بدون روح بود و هر وقت خانه مادربزرگ نماز میخواندم، عتاب میکردند چقدر زود... اما حج، غریبترین و قریبترین سفری است که تجربه کردم. عرفان حج را هم خواندم و نفهمیدم. با اینکه قبلش عمره رفتهبودم، اما حج، چیز دیگری بود، جای دیگری... غریب و قریب بود. سخت و شیرین. تهلذت آغوش خدا عرفه عرفات شعور مشعر سالها دلم میخواستم بنویسم و پارسال سفرنامهای را تمام کردم، بهتر بگویم رفیق شفیقی بالای سرم ایستاد و با پیگیریاش، مجبور شدم، تمامش کنم. بعد... چند جایی هم برای چاپ فرستادم، گفتند اولویت نیست، متن خوب است، قابلیت تبلیغ ندارد... قلمتان روان است، اما تکراری است. راست میگفت تکراری بود، به طول تاریخ، مسلمین حج رفتهاند و سفرنامه نوشتهاند. اما اکثراً آقایان قلم بهدست شدهاند. خواستم زنانهتر ببینم و زنانه بنگارم، اما مورد قبول نیفتاد... شاید هم تعارف بود. میدانم به دست اهلش خواهد رسید... کی؟ کجا؟ این یادداشت درباره این کتاب نبود. دردودل بود بیشتر... بیخیال
1
(0/1000)
نظرات
1402/3/1
گمان میکنم از منظر اسلام بشر از پیش از تولد در زمره آدمیان قرار دارد و شاید شاهد بر آن حرمت سقط جنین پس از دارای روح شدن(در اینکه بر آن اجماع بین مسلمانان باشد مطمئن نیستم) باشد قرار گرفتن در زمره آدمیان به داشتن حقوق انسانی است یا به داشتن وظیفه یا ...؟
1
0
1402/3/9
سلام بزرگوار نکته شما درست است. سقط جنین هم از همان ابتدای وجودش، حرام است و دیه دارد. فرقی ندارد روح دمیدهشده باشد یا نه. حداقل در فقه جعفری که چنین است. متن ادبی بود نه فلسفی و تذکرتان بهجا بود. منظورم سن جشن عبادت بود. ممنون
1
0
مظفری
1402/3/9
0