یادداشت محدثه دلنواز

                🌱هُوَ العَلیم🌱
.
بنویسم از #مکتب_آیینی که عمر کوتاه حدوداً سی‌ساله‌اش می‌گذرد؟
و یا از تفاوت ادبیات تاریخی با ادبیات آیینی، از تخیل بر مبنای واقعیت و الزام‌نداشتن به پایبندی به همه وجوه تاریخ، از روایت در بستر خیال، از تنیدگی تاریخ و هنر؟
بنویسم از تفاوت #ادبیات_دینی با دیگر گونه‌های ادبی بر سر مضمون و وجه تمایزش، حضور معصوم؟
بنویسم از #ادبیات_آیینی در مقام تألیف از منظر درون‌دینی، از منظر برون‌دینی و یا در مقام مؤلف؟
بنویسم از تاثیرگذاری بر منطق قصه و نه احساس جملات و روضه؟
بنویسم از توهم زبانی و امکان راویان و عدم ورود خیال به کلام و فعل معصوم؟
بنویسم از پژوهش در منابع دست‌اول و دست‌دوم و دست‌سوم؟
بنویسم از معرفتی که اول به ظرف مؤلف شاید ریخته شود و توجه به انسان‌شدن خود در ابتدا تا همیشه، هر روزه و هر روزه؟
بنویسم از تذکر مؤکدتان به تقوای کلمات و یا...؟
.
گفتنی‌ها را شما گفته‌اید و یادداشت‌ها را منتقدان نوشته و می‌نویسند؛ آنچه منِ شاگرد می‌نویسم، هیچ است استاد! که از شما نه‌تنها در کلام، که در رفتار دیده و آموخته‌ام.
شما اول راه، مسیر زیاده‌نویسی را بر من بستید، در ابتدای تورق‌زدن تازه‌ترین اثرتان #چیستی_و_چرایی_ادبیات_قدسی 

آنجا که نوشتید:
آن‌جا و آن‌وقت که #ادبیات_قدسی را پدری است
این صفحات یک‌سر جسارت
که نه این قلم را و نه هیچ‌ش، نشاید نوشتن.
امید که #سید_مهدی_شجاعی ،
مهربان‌ترین و بایدترین پدر برای ادبیات آیینی،
چنین خطا به دیده عفو بنگرد، که این درآمد
نه جز تحریر آنچه آموخته‌ام از او...
.
.
عمر این مکتب بیش
و پیروانش بر همان اصل که باید
.

        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.