یادداشت سهیل خرسند

                "تا چشم به هم بزنی روزگار یک لقمه‌ات می‌کند."

***هشدار***
به جای خرید نسخه‌ی نابود شده توسط سانسورچی، فایل پی‌دی‌اف از نسخه‌ی متن کامل کتاب را دانلود و مطالعه نمایید.

خیمه‌ شب بازی، نخستین اثر صادق چوبک و مجموعه‌ای‌ست متشکل از یازده داستان کوتاه که در سال ۱۳۲۴ نسخه‌ی کامل آن توسط انتشارات «کتابخانه گوتمبرگ» چاپ و منتشر گردیده است.
اولین داستانی بود که از چوبک می‌خواندم و پیش از مطالعه‌ی کتاب، شناختی از قلمش نداشتم. البته که با خواندن یک کتاب نمی‌توان افکار یک نویسنده را از تمامی جهات شناخت اما وقتی کتاب مورد نظر یک مجموعه‌ی داستان باشد، بر خلاف رمان کار را برای خواننده ساده می‌کند... در رمان بر خلاف داستان کوتاه دست نویسنده بسیار بازتر است و ایرادات کوچک را نیز می‌تواند طی داستانش مرتفع کند و خواننده نیز به سبب آن‌که می‌داند قرار است داستان بلندی بخواند از خطاهای کوچک با بزرگ‌منشی عبور می‌کند، اما در داستان کوتاه نویسنده زمان و فضای کافی در اختیار ندارد و خواننده‌ی داستان کوتاه نیز صبوری خواننده‌ی یک رمان را ندارد. بسیارند نویسنده‌هایی که به واسطه‌ی رمان‌هایشان، نامشان را تریلی هجده چرخ نمی‌تواند یدک بکشد اما داستان‌های کوتاه‌شان مزخرفی بیش نیستند و ارزش وقت گران‌بهای خواننده را ندارند. 
خیمه‌ شب بازی همان‌طور که پیشتر عرض کردم از یازده داستان به نام‌های نفتی، گل‌های گوشتی، عدل، زیر چراغ قرمز، آخر شب، مردی در قفس، پیراهن زرشکی، مسیو الیاس، اسائه ادب، بعد از ظهر آخر پاییز و یحیی تشکیل شده است، و من برای شناخت چوبک کافی بود یازده داستان یا به عبارت دقیق‌تر یازده ایده و پرداخت او را مطالعه کنم تا شناختی نسبی از او بدست آورم.
چوبک نه نویسنده‌ای‌ست توصیف‌گرا و نه نویسنده‌ای‌ست که به دنبال واکاوی رویدادها باشد و به دنبال چرایی‌ها بچرخد. او یک نویسنده‌ی رئالیسم است که رویدادهایی را که در زندگی دیده و یا شنیده را  روی کاغذ برای خواننده روایت کرده و از هر گونه قضاوت شخصیت‌ها دوری جسته. هنگام مطالعه‌ی داستان‌های ابتدایی در دلم گفتم امیدوارم او به مانند آقای آل‌احمد نباشد و داستان‌ها را پس از روایت در نقطه‌ای رها نکند، اما چوبک نیز تقریبا در تمام داستان‌ها این رویه را در پیش گرفت!
پیش از مطالعه از دوستانی می‌شنیدم که او را با صادق‌خان هدایت مقایسه می‌کنند، اما اعتراف می‌کنم حقیر دست‌کم پس از مطالعه‌ی این اثر، چیزی در قلمش ندیدم که مجاب شوم او در حد و اندازه‌های نام، خلاقیت و توانایی‌های صادق‌خان هدایت است. 
اعتراف می‌کنم رگه‌هایی از نبوغ ذاتی و نه اکتسابی را در چند داستان خاص این اثر به صورت کاملا محسوس ملاحظه کردم که این مهم من را مجاب کرد در آینده داستان‌های بعدی او را نیز بخوانم بلکه قلمش در گذر زمان به تکامل رسیده باشد و چه بسا با دوستان خود هم‌نظر شوم.
اگر بخواهم به یک نقطه‌ی قوت از چوبک اشاره کنم، بی‌شک از توانایی خلق شخصیت‌های ناب او یاد می‌کنم، شخصیت‌هایی که جان داشتند و می‌شد چشم‌هایم را ببندم و خود را کنار آن‌ها حس کنم.

کارنامه
همانند تمامی مجموعه‌ی داستان‌ها، این مجموعه نیز دارای داستان‌های عالی، خوب، معمولی و ضعیف بود به شرحی که به ترتیب برای داستان‌های نام‌برده (دو، سه، دو، چهار، یک، چهار،  سه، سه، دو، سه و یک ستاره) منظور کردم و مطابق رویه‌ی همیشگی خود در نمره دادن به مجموعه‌ی داستان‌ها میانگین نمرات یعنی «دو و نیم ستاره» را برای کتاب عادلانه دانسته، اما به سبب آن‌که نمی‌شود نیم نمره را تخصیص داد و از طرفی نخستین کتابی بود که از چوبک می‌خواندم و هیچ‌گونه موردی به جهت لطف و ارفاق در اختیارم قرار نداشت نهایتا دو ستاره را برایش منظور نمودم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.