یادداشت نگار زرگر

                نویسنده‌ی کتاب، که توی یک حرمسرا به دنیا اومده و بزرگ شده، متوجه می‌شه که تصور دنیای غرب و به خصوص مردهای غربی از حرمسرا با چیزی که اون تو ذهنش داره زمین تا آسمون متفاوته، و شروع می‌کنه به تحقیق در مورد ماهیت این تفاوت و مسیر به وجود اومدنش.
من البته از روی عنوانش فکر می‌کردم این کتاب یه پژوهش تاریخیه در مورد حرمسراهای مختلف در گستره‌ی زمان و مکان و روبه‌رو شدن با یه جستار جامعه‌شناسانه برام غیرمنتظره بود. ولی به هر حال خیلی لذت بردم. فاطمه مرنیسی تصویر منفعلی که مرد غربی از زنان حرمسراهای شرقی داره رو مقایسه می‌کنه با کنیزان سرکش حرمسراهای واقعی عباسی، از جنبش‌های آزادی‌خواهانه‌ی زنان در مشرق‌زمین صحبت می‌کنه، به نقش پررنگ و فعال زنان در هنر و ادبیات و داستان‌های عامیانه ارجاع می‌ده و یه عالمه سوال تو ذهن مخاطبش به وجود می‌آره که البته بیشترشون بی‌جواب می‌مونن. مهم‌ترین تاثیر این کتاب روی من البته این بود که یادم آورد چطور تقریباً همه‌ی بحث‌های روز در مورد فمینیسم، و تمام اطلاعات بیشتر آدما (من‌جمله من) در مورد جنبش‌های زنان، حول محور مبارزات زنان آمریکایی و اروپایی می‌گرده و با زن‌های بقیه‌ی دنیا عین یه گله گوسفند رنگی‌رنگی رفتار می‌شه که باید ایده‌های خواهرای آمریکایی‌شون رو موبه‌مو اجرا کنن تا شاید بعد از کلی سال از این فلاکت زن‌ستیزی‌ای که توش گرفتار شده‌ن دربیان. البته منم امیدوارم از این فلاکت زن‌ستیزی‌ای که توش گرفتار شده‌یم دربیایم؛ ولی واقعیت اینه که زن‌های غیر آمریکایی، زن‌های بقیه‌ی دنیا، زن‌های شرق، زن‌های مسلمان، زن‌های خاورمیانه، منتظر ننشسته‌ن که یه خانم سفیدپوست با شنل برافراشته بیاد نجات‌شون بده. خیلی خوشحالم که خانم مرنیسی این حقیقت رو کوبید تو کله‌م، امیدوارم امسال بیشتر راجع بهش یاد بگیرم. =))
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.