یادداشت پریسا زارع مهرجردی

                اصلا تمام دعوا سر همین است. 

همین که اگر اراده کنیم میتوانیم یا نمیتوانیم؟ 
اجازه داریم اراده کنیم و بتوانیم یا اجازه نداریم؟ 
چه کسی میتواند بگوید که اجازه نداریم؟ 

الان هیچکس.  ولی زمانی بود در این مملکت که نمی گذاشتند ایرانی اراده کند،  نمی گذاشتند از یک جایی جلوتر برود.  نمی گذاشتند اراده ها جمع شوند و موج درست کنند و خراب کنند و بسازند و پیش روند. 
استعداد بود،  توانمندی بود اما باور نبود. 
باور اینکه خودمان میتوانیم نبود. 
و افسوس که هنوز هم هستند دیرباورانی که استعداد و توانمندی ایرانی را نمیبینند و از دهان هایشان جز طعنه و تحقیر به...  به چه کسی؟  به خود،  بله جز تحقیر خود از دهان هایشان بیرون نمی آید. خود باخته و خود فروخته اند. 

امواج اراده ها کاری از انتشارات راهیار که در 280 صفحه به چاپ رسیده است و از تاریخ شفاهی پیشرفت برایمان میگوید. 
از نمیشودها و نمیتوانیم هایی میگوید که عده ای تبدیلش کردند به میشود و میتوانیم و بعد هم شد و توانستیم. 
از دست های خالی و امکاناتی که نبود می گوید و از باور و همت و غیرت و نبوغی که بود... 

و همه دعواها با ایران بر سر همین است که چرا اراده کردید،  چرا خواستید و چرا توانستید
        
(0/1000)

نظرات

👏👏👏