یادداشت مصطفا جواهری
مدتها بود که عهد کرده بودم کتاب تازهمنتشرشدهٔ ایرانی نخرم تا زمان بگذرد و توسط دیگران سنجیده شود. اشتباه کردم و پولم را حیف این کتاب کردم. این کتاب، نه به خاطر نثر غیرداستانی و شاعرانهاش و نه به خاطر مهوع بودنِ مضمونش که به خاطر نداشتن داستان، بیارزش است. ضعف کتاب، در خامیِ پلات و بیمایگی پرداخت است. شخصیت اصلیِ حرامزادهٔ کتاب، به دنبال تاریخ کودکیاش به ایران برمیگردد. و همین. هیچ اتفاقی قرار نیست بیفتد. هر کتابی، فرزندِ پدر و مادرش است. داستان، پدر و نویسنده، مادرِ زایندهٔ کتاب است. کتاب بیداستان، بیپدر است. این کتاب، مصداق خوبی برای قصهٔ موهوم زائیدهٔ نویسندهاش است. یک فرزند حرامزاده. نخوانیدش.
7
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.