یادداشت کتابخورم

راهی
        حبیب، پسرخواندهٔ سعد بن عباده، همراه با دو نفر دیگر ماموریت دارند تا به یمن بروند و از قبیله‌هایی که به خلیفه، ابوبکر، زکات نمی‌دهند، زکات‌شان را بستانند و به مدینه برگردند. علی‌رغم بدخلقی‌های حبیب و همراهانش، مواجههٔ مردم قبیلهٔ بنی صعد نسبت به حبیب بسیار مهربانانه است. اتفاقاتی برای حبیب می‌افتد که هیچ‌وقت فکرش را هم نمی‌کرد...

کتاب نسبتا خوبی‌ست، متن روانی دارد و تا حدودی جذاب است اما به نظر می‌رسد احساسات نویسنده بیش از حد به شخصیت‌های کتاب رسوخ کرده است.
      
19

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.