یادداشت هدهد سفید

رویای گردآفرید
        گردآفرید یکی از زنان قهرمان شاهنامه است، زنی که برای دفاع از سرزمینش لباس رزم می‌پوشد و به جنگ سپاه افراسیاب می‌رود؛ همان سپاهی که افراسیاب همراه سهراب فرستاده تا به ایران حمله کند. فردوسی در شاهنامه اینطور از گردآفرید تعریف می‌کند:
چو آگاه شد دختر گژدهم/ که سالار آن انجمن گشت کم
زنی بود بر سان گردی سوار/ همیشه به جنگ اندرون نامدار
کجا نام او بود گردآفرید/ زمانه ز مادر چنین ناورید
چنان ننگش آمد ز کار هجیر/ که شد لاله‌رنگش به کردار قیر
بپوشید درع سواران جنگ/ نبود اندر آن کار جای درنگ
نهان کرد گیسو به زیر زره/ بزد بر سر ترگ رومی گره

در کتاب رویای گردآفرید درباره‌ی گردآفرید و پدرش اینطور می‌خوانیم:
گژدهم همگام گردآفرید، روانه‌ی باغ شد. «هر کس تو را نشناسد، گمان می‌کند داستان‌سرا و خیال‌پردازی بیش نیستی. باور نمی‌کند که در سوارکاری و تیراندازی و نیزه‌بازی، چنین ماهری.» گردآفرید لبخند زد. «هیچ‌کس بر زمین دلخواه خود نیست. روزگاری است که رویاها در خواب رخ می‌دهند و کابوس‌ها در بیداری.»
گژدهم دست اندوهگین گردآفرید را در دست پیر خود گرفت...
همانطور که دیدید، نویسنده شعر فارسی را به نثر تبدیل کرده است. زبان فردوسی را هم که به خاطر گذشت هزار سال برای ما کمی سخت شده، روان‌تر کرده است؛ اما با این حال سعی کرده لحن تاریخی و ادبی آن را حفظ کند. 

منتشر شده در کتاب هدهد سفید (برای نوجوانان)، جلد شانزدهم
      
1

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.