یادداشت محمدامین اکبری

                به نام او

🔹️"آس و پاس در پاریس و لندن" دومین کتابی بود که از "جورج اورول" انگلیسی می‌خواندم. بعد از اثر معروف "مزرعه حیوانات" .

🔸️این کتاب نه یک رمان بلکه زندگی‌نامه‌ای خودنوشت از اورول است که مقطع جوانی او را در برمی‌گیرد و اولین اثری است که از او منتشر شده. او در این کتاب سالهای جوانی خود را که در فقر و تنگدستی در دو شهر بزرگِ پاریس و لندن می‌گذرد، روایت می‌کند. روایتی با جزئیاتی دقیق و تکان‌دهنده او چنان لایه‌های زیرین جامعه در این دو شهر پیشرفته اروپایی را واکاوی می‌کند و به تصویر می‌کشد که در بعضی مواقع مخاطب در صداقت او شک می‌کند، یعنی واقعا چنین وضعیت رقت‌باری در اروپای ابتدایِ قرن بیستم وجود داشته است؟

🔸️کتاب از سی و هشت فصل کوتاه که به طور پیوسته از روزگار جوانی اورولِ آس و پاس می‌گوید، تشکیل شده و در هر کدام حکایتی مجزا و -باز هم عرض می‌کنم- تکان‌دهنده روایت می‌شود و تکه‌های پازل او را کامل می‌کند. اورول تنها در سه فصل آخر دست از روایت می‌کشد و به صورت مستقیم با خواننده از مقوله فقر و تنگدستی می‌گوید سه فصلی که اتفاقا بسیار خوش افتاده است و آدم با خودش می‌گوید ای‌کاش از این جنس مطالب در لا‌به‌لای فصول دیگر هم به چشم می‌خورد و تنها روایتی محض از فقر و نداری افراد نبود. 
در آخر بخشی از فصل سی و شش را که به نظر من بهترین فصل کتاب است و می‌توان به صورت مجزا هم آن را خواند بی‌آنکه داستان کتاب لو برود می‌آورم، قبل از آن بگویم که ترجمه کتاب هم قابل قبول و خوش‌خوان است:

🔹️خیابان‌خوابها تماسی با زنان ندارند، اول از همه به این دلیل که زنان بسیار کمی در طبقه اجتماعی آن‌ها وجود دارند. ممکن است فکر کنید نسبت جنسیتی در میان تهیدستان باید مثل بقیه گروه‌های اجتماعی باشد، اما این‌طور نیست؛ در واقع این‌طور می‌توان گفت که، پایین‌تر از حد مشخصی، جامعه بالکل مردانه است. این آمار را شورای شهر لندن از سرشماری شبانه سیزده فوریه هزار و نهصد و سی و یک استخراج کرده و نسبت تعداد مردان تهدیست به زنان تهیدست را نشان می‌دهد:
کسانی که شب را در خیابان گذارنده‌اند: شصت مرد، هجده زن.
در سرپناه‌ها و ساختمان‌هایی که به عنوان اقامتگاه‌های عمومی ثبت نشده‌اند: هزار و پنجاه و هفت مرد، صد و سی و هفت زن.
در سرداب کلیسای سنت مارتین این دِ فیلدز: هشتاد و هشت مرد، دوازده زن.
در لانه‌ها و مسافرخانه‌های تحت نظر شورای شهر لندن: ششصد و هفتاد و چهار مرد، پانزده زن.
از همین ارقام می‌توان فهمید که، در میان این طبقه، مردها حدوداً ده‌برابر زن‌ها هستند. علتش شاید این باشد که بیکاری تاثیر کمتری روی زنها دارد تا روی مردها؛ و نیز این نکته که هر زن متوسط‌الحالی بالاخره می‌تواند خودش را به یک مردی قالب کند. نتیجه اینکه خیابان‌خواب محکوم است به تجرد ابدی.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.