یادداشت shaxdow
1403/10/25
این جلد از همون اول ضرباهنگ خوبی داشت. پشت سر هم اتفاقات مختلفی میفتاد که جذابیت داستان رو حفظ می کرد. مدام شاهد کنش و واکنش بودیم و دستان خوب پیش میرفت.همه چیز خوب بود. حتی به نظر من اون فضای سنگین و خشنی که چنین داستانی نیاز داره داخل این جلد پررنگ شد. هرچند چند تا مشکل کوچک وجود داره... . یکیش اینه که اسم های توی کتاب واقعا به یاد نمیمونه. نمیدونم شاید مشکل از من باشه اما به هر حال من یکی واقعا با این موضوع مشکل داشتم. مشکل دیگه هم توصیفات نویسنده بود که بعضی وقت ها به معنی واقعی کلمه گیج کننده می شدن. 🛑🛑از اینجا به بعد شامل اسپویل هست!! . . . همه چیز در کل خوب بود. فقط اینکه به غیر از دو تا مرگ آخر یعنی شارون و ریحان واکنش شخصیت اصلی خیلی کمرنگ بود.اینجوری بود که یارو مرد ؟ به درک. فقط توصیف می کرد. بعضی وقتا داستان جوریه که انگار شخصیت اصلی نیما هست و کسی که داستان از دیدش روایت میشه صرفا راوی هست که به شکل اول شخص داستان رو تعریف می کنه. و اینکه اگر میشه یکی ربط اون آدمی که میره خیمه قیماز پناه میگیره و رو بدنش حرف های یک خط نوشته شده بود و اون نوشته های توی دل کوه رو به ناک ها به من بگه... اگه اون هم ناک بودن که به گفته نویسنده پوزه شبیه کفتار داشته که خیلی ضایع هست... شاید هم من این بخش رو نفهمیدم... . . . . . . . 🛑پایان اسپویل در کل داستان جالبی داشت و خوشم اومد. برای امتیاز بنظرم ۳/۵ کم و ۴ زیاده... ولی چون چاره ای نیست و منم دست و دلبازم توی نمره همون ۴ میدم... امیدوارم داستان همین روند خوب و غافلگیر کننده رو تا جلد آخر ادامه بده...
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.