یادداشت علیرضا پورنفیسی
1401/1/21
اشتباهم این بود که یادداشت بلند بالایم را به جای اینکه توی نوت گوشی بنویسم و بعد به اینجا منتقلش کنم. همینجا نوشتم. با آب و تاب هم نوشتم. همه اش پرید و من ماندم و جملاتی که یکی یکی به همه شان فکر کرده بودم. علی الحساب اینکه نادر ابراهیمی نیازی به تعریف کردن ندارد. ایضا کتاب هایش. نادر را با این کتاب بخوانید و اعتقاداتش را بشناسید و دوست بدارید. انگاری او صدرالمتالهین باشد و ما دوست دارانش، مریدان و شاگردانِ او. نادر با روایت دل نشین صدرالمتالهین ما را به سرزمین خودمان و خدایمان تبعید می کند تا هم خودمان را بشناسیم هم خدایمان را. سرزمینی که تمام نمی شود. شروع می شود وقتی صفحه ی آخر را می خوانید. هیچ وقت تمام نمی شود. مثل همه ی کتاب هایش. مثل خودش.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.