یادداشت مسعود آذرباد

                تا سال‌های سال، کتاب داستان مرجع بی‌چون و چرای تئوری داستان بود. اصلا این کتاب نماد باسوادی و بی‌سوادی بود! کسی که این کتاب را خوانده بود هم آدم فهمیده‌ای بود هم می‌شد روی حرفش حساب باز کرد!
کتاب داستان با زیرعنوانی که دارد_ساختار، سبک و اصول فیلمنامه‌نویسی_نشان می‌دهد مختص فیلمنامه‌نویس‌هاست. اما برای تمام کسانی که دغدغه درام دارند حرف برای گفتن دارد. 
کتاب با مقدمه‌ای از دغدغه نویسنده درباره درام قوی و ضعیف شروع می‌شود و بعد از آن با مفاهیم کلی مانند ژانر آشنا می‌شویم. فصول بعدی به مسئله شخصیت، کشمکش، نحوه تغییر شخصیت، استفاده از توصیف و دیالوگ در فیلمنامه و ... می‌پردازد.
ویژگی مثبت تحلیل توأمان چند فیلمنامه فیلم معروف است که آن را برای مخاطب کالبدشکافی می‌کند تا مخاطب دستش بیاید آدم‌های کاربلد که به مرز پختگی رسیده ‌اند چطور هنرشان را استفاده  و فوت کوزه‌گری را کجاش نوشتن خرج کرده‌اند.
قطع کتاب هم تاحدی نامتعارف است و نوع صفحه‌آرایی نامتعارف‌تر! البته من نسخه جلد سبز قدیمی را دارم نه نسخه جلد آبی و مشکی جدید را. گرچه همین نامتعارف بودن و همین تغییر جلد خودش یک نکته است در جذب مخاطب!
اما  بگذارید یک چیز را صادقانه‌بگویم. حالا وضع فرق کرده است. با آن که کتاب داستان هنوز اعتبار خودش را دارد اما با تغییر نسل مواجهیم. کتاب‌های تئوری در زمینه داستان‌نویسی متنوع‌تر و بیشتر و روزآمدتر شده‌اند و کتاب داستان مک‌کی دیگر آن مرجعیت سابق را ندارد. خصوصا اینکه به درد تازه‌کارها هم نمی‌خورد. متنش سنگین، تاحدی تخصصی و جامانده از تغییرات روز است.
با این همه خواندنش را به همه کسانی که دغدغه جدی و حرفه‌ای دارند پیشنهاد می‌کنم. در واقع این کتاب برای مطالعه در زمینه تئوری داستان می‌تواند کتاب پنجم به بعد باشد.
        

32

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.