یادداشت زهرا رستاد

سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد؛ در میانه ی میدان
        《تاریخ چیزهای بسیار را نمی‌داند
تاریخ به همان نسبت که نمی‌داند، دروغ می‌گوید.
تاریخ به همان نسبت که دروغ می‌گوید، ریاکار، فاسد و ستمگر است》

تا حالا از این دید و با این لطافت و سرسختی به امام نگاه نکرده بودم..
انگار تازه کمی ایشون رو شناختم :)

سه دیدار
 از دوران کودکی شروع می‌شود،
از شکل گیری شخصیت امام در دامن پرمهر مادر و صاحبه خانم (عمه ایشان) می‌گوید تا زمانی که تاریخ تغییر می‌کند!
ولی روایت ها، ساده و خطی نیستند!
در هر فصل از زمانی به زمان دیگر می‌رویم..
و این شاید برای همه پسندیده نباشد!

حال و هوای کتاب چه از نظر رویکرد سیاسی‌اجتماعی‌اش، و چه از نظر رنگ‌آمیزی‌محتواییِ حماسی و عاطفی‌اش بسیار دلنشین و لطیف است، که صدالبته این هنر آقای ابراهیمی است که همه چیز را برای خواننده لطیف می‌کند :)♥︎


صد حیف که 
《سه دیدار نیز چون «بر جاده‌های آبی سرخ» از کارهای ناتمام مرحوم نادر ابراهیمی است که با بیماری و مرگ ناگهانی این نویسندۀ بزرگ ادامه پیدا نکرد...》

کتاب چاشنی فلسفه دارد
سوالات درمورد چرایی دین را در فصل هایی که به پیر و مریدانش مرتبط است پاسخ میدهد..

سه دیدار کمی سخت خوان است و به عنوان اولین ها از نادرخان انتخابش نکنید!

این قلم، قلبم رو لمس میکنه :)
چقدر نوع نوشتار، لطافت و تفکرات آقای ابراهیمی جذاب است.
افسوس که در زمان خودشان اونجور که باید قدرشان دانسته نشد..

فصل های آخر از جلد دوم رو چندین بار خوندم
 دیدارهای طلبه جوان با آیت الله مدرس، آیت الله کاشانی و آیت الله بروجردی عالی بودن :)))))))
اگر دل بدید کاملا از لا به لای صفحات این کتاب میتونید رشد یک شخصیت رو درک کنید 👌
      
93

51

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.