یادداشت پریسا نصیری

فردا مسافرم
        خبر بسیار ناگوار بود. ‌‌ ذرّیه‌ی رسول خدا در زنجیر اسارت پای به کوفه گذاشتند.  وقتی خبر به گوش «نجوی» رسید و چشمانش به نور جمال «ابومحمد» روشن شد، دیگر در کوفه قرار نگرفت. کهنه‌ترین پیراهنش را پوشید و خود را خاک‌آلود کرد و به میان اسرا رفت.
«فردا مسافرم» از اینجا شروع شد. همراهی با داغ خاموش نشدنی حسین و پسران و خویشان و یارانش، در قلب سکینه و رباب و....‌ تا رسیدن به مزار روح‌بخش رسول‌الله ادامه داشت.
کتاب فردا مسافرم
به قلم مریم راهی
از انتشارات نیستان
یکی از کتاب‌هایی بود که خواندن‌شان اشک و آه مصائب عاشورا و خاندان رسول‌الله را بر صورت و دل می‌نشاند.
      
14

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.