یادداشت کتاب خوب

نعمت جان: روایت زندگی صغری بستانک امدادگر بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک
        صغری بستاک در دهۀ 30 در اندیمشک متولد شد. در کودکی وقتی با دخترهای فامیل برای نذری عاشورا سیب‌زمینی خرد می‌کرد و ریزریز می‌خندیدند؛ هیچ‌کس نمی‌دانست چه تقدیری برایشان رقم خورده. کسی نمی‌دانست سال‌ها بعد اندیمشک چقدر شهر مهمی خواهد شد و در میانه جنگی طولانی نقش خواهد داشت. «صغری» حتی بعدها که پرستار شد نمی‌دانست با لباس خونین از شهرش محافظت خواهد کرد. پرستاری در جنگ به‌سادگی دیگر ایام نبود. او مجبور بود هم پرستار باشد هم جراح و حتی برای مجروحان مادری کند. در جنگ کسی او را برای پذیرفتن نقش جدید آماده نمی‌کرد و برای نجات انسان‌ها راهی به‌جز این نداشت که هرچه بلد نیست را هم بیاموزد.
      
3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.