یادداشت احسان رضایی
جلد آخر سهگانه تروای دیوید گمل (سقوط پادشاهان) هم آمد. البته جلد اول (ارباب کمان نقرهای) و دوم (سپر آذرخش) قبلاً و در سالهای ۹۱ و ۹۳ منتشر شده بودند و مجبور شدم از اول قصه را بخوانم. روایتی دیگر از داستان معروف جنگ تروا در پایان عصر مفرغ. گمل که خودش یک فانتزینویس کاردرست است، اینجا برعکس عمل کرده و سعی کرده قصهای واقعگرا تعریف کند و برای همۀ ماجراهای جادویی داستانِ اصلی هم توجیه منطقی جور کرده. مثلاً اگر در مورد شاه آنیاس، قهرمان اصلی داستان و بازمانده تروا، در اساطیر میخوانیم که مادرش آفرودیت بوده، در روایت گمل میخوانیم که مادرش مبتلای به جنون شده، خودش را الهۀ زیبایی میخوانده و عاقبت خودکشی میکند. یا در مورد حقۀ اسب تروا، روایت گمل اینطوری است که «اسب تروا» عنوان سوارهنظام تروا تحت رهبری هکتور بوده و مهاجمها به گروهی از اسب تروا حمله میکنند، آنها را میکشند و با استفاده از اسبها و زرههایشان یک دسته اسب تروای قلابی میسازند که وانمود میکنند دشمن دارد به آنها حمله میکند و مدافعان اینطوری دروازه را باز میکنند. اودیسه در این روایت، قصهگویی قهار است و ماجرای نبرد آشیل و هکتور هم با روایت همیشگی کمی تفاوت دارد. تعریف کردن یک قصۀ قبلاً تعریفشده و تا این حد معروف، کار سختی است، اما به گمانم دیوید گمل از عهده برآمده. او یک قصۀ جدید تعریف کرده که در آن جز پیشگوییهای کاساندرا -که آن را هم کسی گوش نمیدهد- هیچ چیز ماورایی نیست و آدمها خودشان هستند با اعمال و انتخابهایشان. سه جلد روی هم ۱۸۰۰صفحه میشود اما اگر به اساطیر یونان، داستانهای فانتزی، یا داستانهای تاریخی علاقمند هستید، حتماً از خواندن این سهگانه لذت خواهید برد
4
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.