یادداشت فا. میم.
1402/9/7
میتوانم بگویم مشهدی که این کتاب را از آغاز مسیر سفر دست گرفتم و در قطار، میانهی صحن انقلاب، کنار کفشداری گوشهی صحن آزادی و کنجی از مسجد گوهرشاد خواندم، از زیارتهای پر برکت و با حس و حال متفاوت از قبلی بود که تجربه کردم. گاهی به برخی چیز ها اعتقاد داریم، اما به آنها ایمان نداریم، یا نه، ایمان داریم؛ اما یادمان میرود، گم میشویم، این کتاب گویی داستان داستانش پلی بود برای افزایش ایمان به آنچه موقع اذن دخول میخوانیم: "أَللَّهُمَّ إِنّی أَعْتَقِدُ حُرْمَهَ صاحِبِ هذَا الْمَشْهَدِ الشَّریفِ فی غَیْبَتِهِ کَما أَعْتَقِدُها فی حَضْرَتِهِ، وَ أَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَکَ وَخُلَفآءَکَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ أَحْیآءٌ، عِنْدَکَ یُرْزَقُونَ، یَرَوْنَ مَقامی، وَیَسْمَعُونَ کَلامی، وَیَرُدُّونَ سَلامی، وَأَنَّکَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعی کَلامَهُمْ" و مسیری بود برای ارتقای معرفت به امام، ایمان به حضور امام، نگاه امام، رأفت امام. از دیگر برکات کتاب برای من، توجه به نام برخی علما بود که خاطرهای نقل کرده بودند یا خاطرهای از ایشان نقل شده بود، و اکنون در حرم امام رضا (ع) دفناند و تا قبل آن یا به زیارت آنها نمیرفتم یا شناخت خاصی نداشتم. سیاق کتاب، نقل خاطره و سپس بیان نکات و نتایجی مبنی بر آن بود. و نهایتا شیرینی زیارتِ همراه با مطالعهی این کتاب را از دست ندهید.
(0/1000)
محمدمهدی حیدری
1402/9/22
0