یادداشت محمد رئوف سیبویه

                کتابی تلخ و دردناک پر از جملات و توصیفات زیبا و درخشان و ادبیاتی قوی
داستان چند همکلاسی که تحت تاثیر معلم مدرسه شان راهی جبهه(جنگ جهانی اول) میشوند.
رمارک که خود سربازی در جنگ جهانی اول بوده به خوبی آنچه که از نزدیک لمس کرده را برای مخاطب بیان میکند و آنقدر اینکار را  خوب انجام میدهد که خواننده بارها خودش را وسط گلوله و خمپاره و گل و خون حس میکند! 
در بین مطالعه کتاب بارها به صحنه های مشابه فیلمها و سریالها و حتی کتب جنگی برخورد کردم که بنظرم خیلی از نویسنده ها و فیلمسازها برای خلق آثار خود از این کتاب الهام گرفته اند.
تنها اشکال و نقدی که به این اثر داشتم روایت تماما سیاه از جنگ است،حال اینکه هر جنگی فارغ از اهداف پشت پرده آن پر از حماسه ، ایثار، وطن دوستی ، استقامت و مبارزه است؛اما آنچه رمارک  روایت کرده چیزی جز سیاهی،انسانهای فریب خورده،نا امید ، پشیمان و منفعت طلب نیست!
و همین دلیلم از حذف دو ستاره از این کتاب پنج ستاره است.
در کل اگر به داستانهای جنگی علاقه مند هستید قطعا از مطالعه "در غرب خبری نیست" پشیمان نمیشوید.

پ.ن: این کتاب در سال ۱۹۳۳ ممنوع الچاپ و نسخه های آن توسط انجمن دانشجویان آلمان در میدان اپرای برلین سوزانده شد. همچنین حکومت نازی آلمان چندسال بعد (۱۹۳۸) تابعیت آلمانی نویسنده را از وی گرفت!
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.