یادداشت
1402/2/14
3.9
32
پیوند دوستی محکمی بین پسر بچهای به نام پیتر و حیوان خانگی اش، روباهی به نام پکس، که او را نیمه جان از لانه اش بیرون اورده و نجات داده، شکل میگیرد. پدر پیتر که مانند پدربزرگش بعد از مرگ مادرش بسیار سرد و گوشه گیر و سخت شده، اصرار می کند که باید روباه را به طبیعت برگرداند. پیتر سرانجام راضی می شود و پکس را در نقطه ای که پدرش گفته رها می کند. اما فردای ان روز از کرده اش پشیمان می شود و برنامه ای می چیند تا روباهش را برگرداند، در حالی که پدرش به جنگ ملحق شده و او پیش پدربزرگش مانده. متاسفانه در روز اول حرکت دچار سانحه می شود و با زن جوانی که قبلا پزشک ارتش بوده و حالا یک پایش چوبی است، اشنا می شود. اتفاقی که باعث می شود مسیر حرکت و حتی افکارش عوض شوند و ... از ان طرف پکس، همچنان منتظر بازگشت صاحبش است و هم زمان با روباه های جدیدی اشنا شده و زندگی در طبیعت را تجربه می کند و تلاش می کند با ان کنار بیاید. اما ایا این دو دوست دوباره به هم می رسند؟ تصویر روی جلد کتاب من رو به خودش جذب کرد و بدون هیچ شناخت قبلی از کتابخانه به امانت گرفتمش. بعدتر فهمیدم واقعا تصویرگرش جان کلاسن، نویسنده و تصویرگر شناخته شده و کاربلدی است که کتاب هایی مثل ان پایین جه خبر است، مربع، دایره، مثلت، مجموعه کلاه ها،و ... را هم تصویرگری کرده و کلی جایزه هم برای نوشته ها و تصویرگری هایش در کارنامه دارد. کتاب یک فصل در میان از دید پیتر یعنی یک انسان و پکس یعنی روباه او، روایت می شود و برای کسانی که نسخه الکترونیکی خوانده اند باید بگویم که اول هر فصل هم یک تصویر ساده از سر یک انسان یا روباه، بسته به راوی ان فصل، امده است. نگاه به جنگ (جنگی که نه تاریخ مشخص، نه مکان مشخص، و نه حتی طرفین درگیرش و هدف ان، در کتاب نیامده)، نگاهی متفاوت و نقادانه، از موضوعات اصلی کتاب است که هنرمندانه به آن پرداخته شده است. هم چنین حضور و روایت متفاوتی از طبیعت و تغییرات آن را از دید حیوانات ساکن در ان، در داستان شاهد هستیم.
15
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.