یادداشت محمدامین اکبری

                به نام او

فرنی  در سال 1955 در مجله نیویورکر  به چاپ رسید و به دنبال آن زویی در سال 1357 منتشر شد. این دو داستان آغازگر یک رشته داستان اند که دارم درباره خانواده گِلَس در نیویورکِ قرن بیستم مینویسم. این مجموعه طرحی درازمدت و جاه طلبانه است و فکر میکنم این خطر هست که دیر یا زود به بن بست برسم یا در شیوه و سبک و ادا و اصولِ خود محو و ناپدید شوم. اما روی هم رفته خیلی امیدوارم. کار کردن روی داستانهای خانواده گلس را خیلی دوست دارم، بیشتر عمرم را به انتظارِ آنها گذرانده ام و تصور می کنم برنامه جنون آمیزم آنقدر واقعگرایانه هست که آنها را با دقت و مهارت به سرانجام برسانم

متن بالا بخشی از مقدمه سالینجر بر چاپ اول کتاب فرنی و زویی است که در سال 1961 منتشر شده است

بیشتر رمان خوانها و کتاب دوستان سراسر دنیا دیوید جروم سالینجر را با کتابِ ناتورِدشت و شخصیت به یادماندنیِ هولدن کالفیلد می شناسند و از همین روست که این کتاب که اول باردر 1951 منتشر شد هنوز هم که هنوز است جزو پرفروشترین کتابهای داستانی دنیاست. ولی بخش دیگری از طرفداران سالینجر (که من هم جزو آن دسته هستم) علاوه بر احترامی که برای هولدن کالفید قائل اند، شیفته اعضای خانواده گلس اند. خانواده ای که در چندین و چند داستان کوتاه و بلند سالینجر خودی نشان می دهند و ما را با دنیای جذاب و پیچیده خود آشنا می کنند.

فرنی و زویی هم در مورد دو فرزند آخر این خانواده است و شروعی است برای آشنایی هرچه بیشتر ما با ایشان، البته سالینجر پیش از این در کتاب  نه داستان (با ترجمه کاوه میرعباسی) در دو داستان ما را آماده این آشنایی کرده بود
سالینجر بعد از فرنی و زویی در کتاب «تیرهای سقف را بالاتر بگذارید نجاران؛  سیمور: پیشگفتار» باز هم در مورد اعضای این خانواده خصوصا سیمور برادر بزرگتر و جذاب ترین عضو این آن داستان سرایی می کند.

باری خواندن این کتاب به شدت توصیه می شود و نکته آخر اینکه بعد از خواندن فرنی و زویی حتما پری مهرجویی را ببینید تا ببینید آقای کارگردان چه بلایی بر سر داستان سالینجر آورده است
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.