یادداشت سمیرا علی‌اصغری

                پس اینطوری رمان تاریخی_مذهبی می‌نویسند! با یک زاویۀ دیدی شبیه دوربین (نه کاملاً بی‌خبر و ساکت) که گاهی روی شخصیت اول داستان زوم است و گاهی روی شخصیت مکمل؛ از تضاد میان تصمیم‌ها و عواطف و نوع نگاه این دو نفر به یک مسالۀ واحد.
نظم زندگی حلیمه و همسرش حارث با ورود سه‌کاهن به محل زندگیشان به هم می‌ریزد و قصه شروع می‌شود.
قصه‌ای که لطف پیامبرانه دارد. تخیل نویسنده با ورود دستۀ آهوها به داستان، نشان می‌دهد نویسنده برای بیان یک واقعۀ تاریخی_مذهبی، چندان هم لازم نیست دست به عصا باشد.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.