یادداشت نفیسه سادات موسوی

                یه رمان ایرانی دلچسب و خوشمزه. خیلی از اتفاقای فرعی کتاب خودش تنهایی میتونست سوژه یه کتاب جدید باشه. بستر اصلی داستان زندگی یه خونواده ایرانی تو دهه شصت تو بجنورده. طنز جاری توی کتاب جنسش متفاوته با طنزهای دیگه. چون بیشترش از واقعیتهایی نشات گرفته که خیلی از ماها ( متولدین دهه شصت و عقبتر) تجربه شون کردیم. اصلا همین ملموس بودنه برامون جذاب تر میکنه داستان رو. توی این کتاب فقر به وضوح وجود داره اما واقعیت اینه بدبختی نه! کتاب با وجود طنز بودنش از اغراق های سیاه نمایی طور خالیه و همه چیز همونجوری که هست از زبون یه پسربچه سرتق 10 12 ساله روایت میشه. 

عنصر پررنگ دیگه ای که حال خوب ما رو توی این کتاب میسازه خانواده ست. نقش خونواده توی کتاب خیلی پررنگه. چه خونواده شخصیت اصلی چه سایر شخصیت ها . اصلا بیشتر این اتفاقات بخاطر خونواده ها رقم میخوره و تفاوت هایی که دارن. بین نسل ها، بین نقش ها، بین جهان بینی ها. 

طنز اجتماعی توی این کتاب کنار طنز کلامی و موقعیتی خودنمایی میکنه که خیلی هم خوب چفت شده با داستان و اصلا توی ذوق نمیزنه. 

فقط ممکنه بعد خوندن کتاب به خودتون بیایید و ببینید دارید با لهجه مشهدی صحبت میکنید:)))
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.