یادداشت

طناز

طناز

1403/10/3

و کسی نماند جز ما
        «نمیدونم چرا ، سیل اشک از چشمام جاری می‌شه اشک زیاد و ترحم برانگیزی که معلوم نیست دلیلش چیه.»

«بله، دارم گریه می‌کنم.
ولی همه‌چیز بهتر می‌شه. این طبیعت انسانه ، بهبودی زخم کهنه برای ساخته شدن پوست تازه و جدید .
همه‌ش همینه.»

«شاید عشق چیزی نیس که تکرار شه . فقط پیوسته کم و زیاد می‌شه .درست مثل آدمای زندگی‌مون.»

«همه‌ی کسایی رو که تو زندگی‌ت دیدی بخاطر بیار. خیلی زیادن . اونا مثل موج می‌آن و با مد دریا همه‌جا نفوذ میکنن. بعضی موج‌ها بزرگترن و نسبت به بقیه تاثیرگذارتر. بعضی وقتا امواج با خودشون چیزایی رو از بطن دریا می‌آرن ، می‌ندازن تو ساحل و می‌رن. رد‍ِ رو دونه‌های شن نشون می‌ده یه زمانی موج‌ها اون‌جا بودن، خیلی قبل از این که جزر بشه.»


این کتابو دوست داشتم خیلی خیلی زیاد دوست داشتم قبلا خونده بودمش منتها الان یکبار دیگه خوندمش تا بلافاصله جلد دومش رو بخونم 
و اینکه من بار اول ترجمه آموت رو خوندم پر از سانسور برا بار دوم ترجمه نشر میلکان رو خوندم و راضی بودم و سانسورهاش به وضوح کمتر بود .
      
4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.