یادداشت مهسا
دیروز
یادداشتی بر فرانکنشتاین: فرانکنشتاین، رمانی که داستان مردی به همین نام را دنبال میکند، از سرگذشت خود میگوید و هیولایی که خود خلق کرد و بهجای آنکه انسانی شود درستکار، شیطانی میشود کینهورز. فرانکنشتاین رمانیست که بیشتر ارزش تاریخی دارد تا ارزش ادبی. مری شلی آن را در هجده سالگیاش، اوایل قرن نوزدهم نوشت. آن زمان بسیار هراسانگیز و وحشتآور بود تصور موجودی که توسط انسان خلق شدهاست و حال کنترل آن از دست خالقش خارج شده و به دنبال انتقامجویی رفته است. چیزی که دیگر در قرن اخیر تازگی ندارد اما نمیتوان این را دال بر کماهمیتی گذاشت. در رمان متاثر از عصر رمانتیکی که نویسنده در آن زیست میکند، طبیعت ستایش شده و تبدیل به تنها پناهگاه انسان تنها و شرمزده از گذشته و اعمالش میشود و تنها مأمن هیولای خلق شدهی داستان است. برخلاف دیگر داستانهای گوتیک، شلی در چهارچوب واقعیت و به دور از جهان ارواح و جنون و خیال (هرچند به ارواح هم اشارات کمی میشود)، داستان خود را در جهانی از حقیقتها و با تکیه بر علم روایت میکند. با اینحال، همانطور که اشاره کردم در روزگار ما خواندن رمان فرانکنشتاین نه تنها نمیتواند هراسی ایجاد کند، بلکه خواننده ممکن است زودتر از انتظار از وقایع قابل پیشبینی خسته شود. شلی در رمانش هیچ توضیحی دربارهی چگونگی خلق هیولا نمیدهد و حتی مجال نمیدهد فرانکنشتاین با چیزی که خلق کرده است به درستی روبهرو شود. خواندن آن را بهسبب اهمیتش در ادبیات انگلیسی و ارجاعات فراوانی که در دیگر داستانها به آن میشود، پیشنهاد میکنم. در غیر اینصورت هیجان نسخههای اقتباسی سینمایی آن به مراتب بیشتر است. ترجمهی کاظم فیروزمند از نشر مرکز را خواندم. ترجمهی کامل و روانی بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.