یادداشت ساناز پرچمی کاویانی

بازگشت چورب
        هر روزِ سال فقط به یک نفر هدیه می شود، به خوشبخت ترین نفر. همه انسان های دیگر از روزِ او بهره مند میشوند، چه هنگام لذت بردن از آفتاب و چه هنگام به خشم آمدن از باران، ولی هرگز کسی نمی داند فلان روز حق چه کسی است و به چه کسی تعلق دارد و این بی خبریِ آنان برای آدم خوشبخت بسیار خوشایند و سرگرم کننده است. انسان نمی تواند پیش بینی کند چه روزی به او خواهد رسید و کدام جزئیات پیش پاافتاده تا ابد در ذهنش خواهد ماند.
بازگشت چورب-ولادیمیر نابوکوف
صفحه۴۱📚

📎اگر شما هم مثل من تا به حال کتابی از نابوکوف نخوندین ،پیشنهاد میکنم با این مجموعه داستان شروع کنید.

بی نظیره👌

ترجمه آبتین گلکار هم که دیگه خودتونید در جریانید که چقدر محشره👌

( چاپ اول؛پاییز۹۹)
(من این کتاب رو دو سه هفته بعد از چاپ اول خوندم؛داغِ داغ بود😉)
      
1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.