یادداشت ناصر حافظی مطلق
1402/11/15
نهاد ناآرام جهان 1) "نهاد ناآرام جهان" كتابي است نوشتهي "عبدالكريم سروش" كه اولين بار در سال ۱۳۵۶ منتشرشده است و به شرح نظريه "حركت جوهري" (Motion in Substance) "ملاصدرا" ميپردازد. نويسنده در مقدمه نشر دوم كتاب، ضمن اداي دين و سپاس به "مرتضي مطهري" و "مهدي حائري"، از "غلامعلي حداد عادل" نيز بهواسطه همكارياش در تدوين اين نوشته تشكر نموده است. 2) تعريف "جوهر" (Substance) و "عَرَض" (Attribute) در ميان فلاسفه گوناگون تفاوتهايي دارد. به زبان ساده "جوهر" عمدتاً به چيزي اشاره دارد كه وجودش وابسته به چيز ديگري نيست و "عَرَض" عبارت است از صفتي كه منسوب به "جوهر" است. فلاسفه قديم در بحث فلسفي حركت، معتقد بودند كه حركت مختص "اَعراض" است و در "جواهر" راه ندارد. حركت طبق تعريف فلسفي عبارت است خروج از حالت اكنون و سير تدريجي بهسوی حالت مقصد. از ديد فلاسفه قديم فقط چهار دسته از "اَعراض" در تقسيمبندي نهگانه ارسطويي مشمول حرکتاند: حركت مكاني (مانند سقوط شيء)، حركت وضعي (مانند حركت يك شيء به دور خود)، حركت كيفي (مانند گرم و سرد شدن) و حركت كمّي (مانند رشد گياه). 3) "ملاصدرا" با ارائه نظريه "حركت جوهري"، بر اساس استدلالهاي فلسفي خود، "جواهر" را نيز داراي حركت خواند. او معتقد بود حركت در ظاهر نشاني است از حركت در باطن و دگرگوني و تحول جزئي است از نهاد اشياء و جواهر. از ديد "صدرا" بهواسطه اصالت وجود و تقدم آن بر ماهيت، خود شيء عبارت است از وجود متحرك و حركت يعني نحوه وجود شيء. حركت مسبب نوپديدي است و نوپديدي امري است مستمر كه در تكتک ذرات عالم جاري است و هر ذره هرلحظه خودِ نويني مييابد و هويت تازهاي كسب ميكند. 4) نتايج حاصل از نظريه "حركت در جوهر" متعدد هستند ازجمله تحليل مسئله ذهن و بدن كه بر اساس ايده "صدرا" در ابتدا فقط جسم موجود است و با "حركت در جوهر"، نفس بهتدريج از جسم پديد ميآيد و مراتب معرفتي را طي ميكند تا درنهايت تجرد مييابد. به عبارتي پيدايش و حدوث نفس جسماني است، اما بقا و استمرارش روحاني و غيرمادي است و بهتعبير خود "صدرا": "النفس جسمانيت الحدوث و روحانيت البقاء".
3
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.