یادداشت
3 روز پیش
4.2
133
جین ایر.. نمیدانم در وصف جین ایر چه بگویم .زبانم قاصر است .روزهاست که با خود فکر میکنم چه باید در باب این کتاب دلچسب بگویم... از کجا شروع کنم و کجا یادداشت را به اتمام برسانم..؟ از منزل خانم رید شروع کنم یا از مدرسه ی لوود..یا شاید باید از زمانی که به عمارت آقای راچستر وارد شد شروع کنم؟ شاید بهترین شروع همان نقطه باشد..کسی چه میدانست که ارباب سختگیر و جدی که به دنبال گرفتن ایرادی در جین بود بعد از مدتی در طلب رفاقت با او شد و او را صمیمی ترین دوست و همدم خود قرار داد..ساعتها درکنار یکدیگر مینشستند و ادوارد از سرگذشت خود و چیزهایی که دیده بود و شنیده بود سخن میگفت . از پاریس و زنان آن و از جای جای مکانهایی که به آنها سفر کرده بود. تباهی هایش ، اشتباهاتش و شکستن قلبش. حتی در آن لحظه هم هیچکس فکر نمیکرد که ادوارد و جین اینگونه در دام عشق یکدیگر بیفتند. عشق آتشین و خواستنی و عجب دلداده و معشوقی بودند برای یکدیگر . میتوانی ساعتها بنشینی و توصیفاتی که ادوارد از جین میکند را بخوانی و بغض کنی و قطره های اشکت همچون رودی خروشان بر گونه هایت جاری شوند.اما دنیا جای بی وفاییست و چرخ زندگی جوری میچرخد که در ذهن نمیگنجد... جین ایر سراسر عشق، غم، از دست دادن و به دست آوردن است و توصیفات شارلوت بسیار بسیار زیبا از همه چیز و همه کس بود و در قلب من مکانی بسیار عمیق را کسب کرده است . شارلوت عزیز ممنونم بابت نوشتن چنین شاهکاری.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.