یادداشت Mahdi homeiri

Mahdi homeiri

Mahdi homeiri

1403/9/10

همسایه ها
        به نام خدا
تقریبا بعد مدت زیادی اولین کتابی بود که مداوم براش وقت گزاشتم تا بتونم تمومش کنم.بخاطر معرفی و تیکه هایی که دوستم از کتاب برام گفته بود تا دیدن چندتا تیکه از یک مستند درباره زندگی احمد محمود حس خیلی خوبی داشتم برای خوندن این کتاب.
کتاب با یک نثر خیلی خوب با یک گویش جنوبی خیلی گرم و قشنگ شروع شد،از اوضاع اجتماعی سال های نزدیک به صنعت ملی شدن نفت
از فقر مسلط بر مردم از اون خونه هایی قدیمی که یک حوض وسط خونست و چندتا اتاق دورش و هر اتاق کوچک متعلق به یک خانواده.
تصویر سازی خیلی خوبی توی ذهنم شکل گرفت مثل دیدن یک فیلم بود.
چند جای داستان برام خیلی جالب بود:
۱_احساسات خالد نسبت به ارتباطش با بلور خانم در جاهای مختلف داستان،کنجکاوی خالد نسبت به بلور خانم قبل شکل گیری بلوغ جنسی، لدت اولین ارتباطش،مدیون دونست خودش نسبت به امان اقا(شوهر بلور خانم) بخاطر ازاد کردنش از زندون و کار دادن بش،این کا بعد یک مدتی بخاطر احساسش به سیه چشم دلش نمیخواد که دیگه با بلور خانم دیگه ارتباط داشته باشه.(بلور خانم واقعا خانم خیلی جدابی بود البته😉)
۲_نشون دادن فقر علمی مردم از اینکه خالد حرف های مردم رو میشنید ولی درکش خیلی متفاوت بود و خیلی کلمات و اصلاحات رو تا اون سن نشنیده بود و سیر تکامل که خیلی اروم پیشرفت کرد،تغیر نگرش هاش،کتاب خوندنش مقاومتش بخاطر اهدافش،و...
۳_از صفحه ۵۰۰ به بعد کتاب واقعا فوق العاده بود که داستان داخل زندان داره روایت میشه از اویزن شدن خالد از سقف که انقد خوب توصیف شده واقعا حال ادم بد میشه،از اعتصاب بخاطر کیفیت غذا و..

از پویا جان خیلی ممنونم بخاطر معرفی این کتاب بم و آشنا کردن من با دنیای کتاب و تلاش هاش برای شروع کتاب خوندن من
      
115

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.