یادداشت مصطفی قوی

مهمانخانه ی قاچاقچی ها
        سلاام☕
یک عنوان جذاب و دوست داشتنی که خیلی خوشحالم خوندمش. داستان خیلی جذاب و گرم و گیرایی داره. قلم نویسنده جوری شما رو توی دل داستان میبره که حس می‌کنید دقیقا توی همون مهمان خونه قدیمی هستین. از اون کتاب هاییه که نمیتونین تا تمومش نکردین ولش کنین.
داستان حول مایلوی نوجوان، پسر خوانده آسیایی یک خانواده پرمحبت ۳ نفره‌ست که در یک عمارت ارثی، در ارتفاعات نسبتا بلندی زندگی می‌کنن. پدر و مادر مایلو عمارت رو تبدیل به یک مهمانخانه کردن که اکثرا قاچاقچی‌ها در بعضی مواقع خاص سال به اینجا میان، چون جای امن و بدون خائنی براشون به حساب میاد.
حالا کریسمسه و این موقع کسی به مهمونخونه نمیاد و مایلو میخواد در آرامش از تعطیلاتش لذت ببره رریینگ! زنگ در به صدا میاد و یک مسافر غریبه وارد میشه؛ و دوباره، و دوباره! طولی نمیکشه که مهمونخونه قاچاقچی ها پر از مسافر غریبه میشه که انگار نمیخوان بزارن مایلو از کریسمسش لذت ببره. قسمت جالب ماجرا اینه که انگار مقصد مسافرها جایی نیست جز همین عمارت، همین خانه ای که مایلو همه عمرش اونجا بوده. عمارتی که اصلا معمولی نیست و کلی رمز و راز های قدیمی توش منتظرن یکی اون ها رو کشف کنه.
این کتاب رو به نوجوون‌ها و جوون‌ها پیشنهاد میکنم. کتاب فوق‌العاده‌ایه.
      
26

12

(0/1000)

نظرات

چقدر جذاب نوشتی، دلم خواست بخونم

0

مُحیصا

مُحیصا

1402/11/22

چقدر خوشحالم که کتاب بعدی که قراره بخونم این کتابه؛

0

چه قدر یاد هتل ترانسیلوانیا افتادم...😅

0