یادداشت سید امیرحسین هاشمی
1402/4/9
خطیبی افسونگر! 1- این سخنرانی شریعتی که در اسفند 1347 در حسینیه ارشاد ایراد شده است، جزو جذابترین سخنرانیهایی بود که تا بحال شنیده/خواندهام. تا بحال با «آری چنین بود برادر!» و «علی حقیقتی بر گونه اساطیر» درک کردم چرا شریعتی بدین میزان توانسته است در جامعه اثر داشته باشد. معلم است. یک حرف را به انحاء مختلف تکرار میکند. برای کسی که متن پیاده شده را میخواند این تکرارهای مکرر ملالآور است. اما با این تکرار کاری میکند که دقیقا بفهمی دنبال چیست. البته در ایده و تز این کتاب ابهاماتی هست که با کمی تامل و فاصله گرفتن از افسونِ سخن شریعتی عیان میشود. 2- یک ایراد مهم در ویراستاری کتابهای شریعتی موجود است. نقلهای تاریخی، ارجاعهای شریعتی و مصادیق حدیثیای موجود در متن تقریبا هیچگاه مستند نیستند. یعنی مشخص نیست فلان حدیث، فلان نقل قول و فلان روایت از واقعهای تاریخی در کدام منابع آمده است. به نظرم این کار بر گُردهی کسانی است که هنوز دارند آثار شریعتی را بازویراست و منتشر میکنند. به نظرم کار خیلی سختی هم نباید باشد زیرا شریعتی در اغلب مواقع دست بروی نکات مشهور میگذارد. 3- یک جالبی شریعتی گزینش او از روایات تاریخی، ایدههای متفکران غربی و مفاد دینی و تفسیرهای بدیع اوست. به نظرم نسبت به زمانهی خود بسیار آزاداندیش بوده است. نمیتوان منکر این شد. 4- بزرگترین دشمن شریعتی، تامل مخاطب است. با فاصله گرفتن از سحرِ کلام شریعتی و بررسی مدعیاتِ اساسی و استدلالهای شریعتی، ضعفهای آن هویدا میشود. برای نمونه این سخنرانی را میتوان به صورت کامل در 5صفحهی A4 خلاصه کرد، اما شریعتی با اطناب کلام، استفاده بسیار از صنایع ادبی و حماسی سخنگفتن سعی میکند ایدهی خود را در پوستهای زرین بفروشد. این نحو حرفزدن به ماهو ذاتش بد نیست، لازم است و باعث شنیده شدن این مفاهیم میشود، اما مخاطب نباید خود را مخدوم این صنایع ادبی و اقناعی کند. 4- ببخشید در این نوشتهها خود متنِ کتابها را بررسی نمیکنم. در حال تلاش هستم که کلیتی از شریعتی را درک کنم. وقتی از خودش خواندم و شرح نیز خواندم و تا حدی این کلیت تکمیل شد، مختصری درباره هر کدام از این دفاتر و جایگاه آن در تصویر شریعتی، خواهم نوشت. قاعدتا منتقدانه خواهد بود!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.