یادداشت میم صالحی فر

                کتاب با چیزی که از فضای داستان در ذهنم ساخته بودم، با توجه به اسم و جلد کتاب، فرق زیادی داشت.
داستان از زبان پسری لال به نام آرون روایت میشد که توی برف و بوران، به دنبال مادرش که به شهر رفته و هنوز برنگشته میره، اما در راه گم میشه و سر از مسافرخانه ماه نصفه درمیاره. اونجا با خانم گراکل روبه رو میشه و به نوعی توی اون مسافرخونه‌ای عجیب ماندگار میشه تا....
حس رمان های قدیمی علمی و تخیلی دوران نوجوانی رو میداد و در عين حال هیجان خوبی رو منتقل می کرد و جذاب بود.
جالب بود که بی سوادی چیز رایجی در اون بود.
خیلی خوب و به جا در سیر داستان، اخلاق و رفتار خوب، تحسین به پیامد مثبت منجر میشد و اخلاق و رفتار بد تقبیح و به پیامد منفی میرسید.
خلاصه تفریح ذهنی کوتاه وخوبی بود.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.